شعرناب

مراعات النظیر(تکمله)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
ابتدا از برادر و استاد عزیزم محمدرضا زارع(م فریاد) بابت سؤالات آگاهانه و آگاهی بخش که در پست قبلی مطرح فرمودند تشکر می کنم. از عزیزانم استدعا دارم که ابتدا مطلب گذشته در خصوص مراعات النظیر را در صفحه حقیر مطالعه نموده و سپس مطالب مندرج در این پست را قرائت فرمایند:
سؤالاتی که مطرح شد به شرح زیر است:
آیا این تناسب و ارتباط لزوماً باید در یک مصرع یا یک بیت باشد؟
یا می تواند بین دو بیت هم وجود داشته باشد؟
در اشعار غیر کلاسیک مثل نیمایی و سپید چطور؟
پیشاپیش بابت طولانی بودن مطلب عذرخواهی می کنم.
آنچه در تعریف آرایه مراعات النظیر آمده، این است که واژگان باید در یک بیت آورده شود تا بتوان آن را مراعات النظیر دانست.
اما باید دید که شعر چه فضایی را دنبال می کند؟
نیک می دانیم که شعر بر پایه صور خیال استوار است. چنان که اگر این جلوه را از شعر بگیریم، چیزی از آن باقی نمی ماند. حال تصویر سازی در شعر شرایط مختلفی دارد. گاهی تصاویر متفاوت با موضوع های متفاوت ساخته شده و مجموع تصاویر، نتیجه ای را منتج می شود؛ گاهی تصاویر متفاوت با موضوع های مشابه ساخته شده و حاصلی را به همراه دارد؛ گاهی هم فضای تصویرسازی مشابه بوده و موضوع نیز مشابه است. این ویژگی هم در اشعار کلاسیک و هم در قوالب دیگر مانند سپید و نیمایی مشترک است.
همچنین پر واضح است که استفاده از آرایه های معنوی مانند مراعات النظیر یک هدف را دنبال می کند و آن، غنی سازی محتوا است. مثلاً هدف از کاربرد مراعات النظیر این است که می خواهیم اجزای یک تصویر را بیان نماییم. بدین منظور مثالی می زنم که مرتبط اما طنز است تا کمی از محنت خوانش این مطلب بکاهد:
ماهی و مرغ و اردک
تولدت مبارک!
در مصراع اول بیت فوق، گرچه واژگانی متناسب آورده شده اما چون به تصویرسازی کمکی نمی کند، نمی توانیم آن را مراعات النظیر بدانیم. اما اگر به این شکل بگوییم:
شمع، وَ کیک و فندک
تولدت مبارک!
مراعات النظیر داریم. چون بیان می کند که جشن تولدی ست که در آن شمع و کیک و فندک برای مولود مهیا شده است.
در دو قسم اول از تقسیم بندی فضای شعر، چنانچه واژگان متناسب در یک قاب تصویر بگنجند، مراعات النظیر اتفاق خواهد افتاد.
برای مثال اگر موضوع شعر «ظلم ستیزی» باشد، ما مثلاً در یک تصویر، از شام منتهی به سحر سخن می گوییم؛ در تصویری دیگر از آتش برافروخته و لزوم اطفاء آن با آب صحبت می کنیم؛ در تصویری دیگر با مفاهیم خزان و بهار، بومِ شعر را منقّش می نماییم و ... .
حال برای هر کدام از تصاویر فوق، از واژگانی متناسب در همان راستا بهره می بریم و این چنین است که مراعات النظیر شکل خواهد گرفت. بدیهی است که اگر از واژگان مؤثر در یک تصویر در تصویر دیگری استفاده نماییم، مراعات النظیر نخواهند بود.
اما اگر فضای شعر مطابق با قسم سوم یعنی تشابه تصاویر و مضامین باشد، آن وقت است که بهره گیری از واژگان متناسب در کل شعر، مراعات النظیر را منجر خواهد شد.
به شعر زیر از حقیر عنایت فرمایید:
می بافد از موی تو با آشفته حالی
این شعر را طبعِ من ای عشقِ خیالی
بر تار و پودِ دارِ دل نقشِ تو است ای...
زیبای بی احساس چون گلهای قالی!
دار و ندارم را به پایت ریختم. آه...
کردی مرا مانندِ فرشی پایمالی
هرچند احساسم برایت نخ نما شد...
آن را رفو کردی ولی با دستِ خالی
بندِ دلم را پاره کردی تا که رفتی...
با صد گره بر روی ابروی هلالی
ای بر ترنجِ دل نبودت نقش بسته!
من بی تو رنجورم، تو بی من در چه حالی
حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
در شعر فوق تمامی تصاویر بر روی دار قالی بافته شده است. بنابراین میتوان «می بافد» در مطلع شعر با «ترنج» در مقطع شعر (و البته دیگر واژگان مؤثر در طول شعر) را مراعات النظیر به حساب آورد.


0