شعرناب

محمد آصف فکرت هروی شاعری از افغانستان

زنده‌یاد "محمّد آصف فکرت هروی"، نویسنده، شاعر و پژوهشگر، فهرست‌نگار و نسخه‌پژوه، مصحح متون، و مترجم افغانستانی از چهره‌های برجسته زبان و ادبیات فارسی بود و به زبان‌های فارسی، پشتو، عربی و انگلیسی تسلط داشت.
فکرت در سال ۱۳۲۵ در شهر هرات متولد شد. مدرسه ابتدایی را در مدرسه موفق و تعلیمات ثانوی را در سلطان غیاث‌الدین فوری گذراند. او لیسانس زبان و ادبیات فارسی دری را از دانشگاه کابل و فوق لیسانس روزنامه‌نگاری را در هند به‌ دست‌آورد، و فعالیت‌های نویسندگی و مطبوعاتی خود را آغاز کرد.
در سال ۱۳۵۹ به ولایت فاریاب منتقل شد و به عنوان مدیرمسئول روزنامه فاریاب چند سالی مشغول به کار شد. آصف فکرت در نشریاتی همچون «کتاب»، روزنامه «بیدار»، روزنامه «انیس» و روزنامه «جمهوریت» در سمت‌های گوناگون فعالیت داشت، و در دو شهر مزارشریف و قندوز نیز روزنامه‌هایی را افتتاح کرد. همچنین عضو انجمن تاریخ و آکادمی علوم افغانستان بود.
با هجوم ارتش شوروی به افغانستان آصف فکرت در سال ۱۳۶۱ به ایران مهاجرت کرد و در شهر مشهد ساکن شد و فعالیت‌های خود را به عنوان پژوهشگر و فهرست‌نگار در کتابخانه آثار خطی آستان قدس رضوی آغاز کرد. همچنین از سال ۱۳۶۵ در دائره‌المعارف بزرگ اسلامی فعالیت پژوهشی خود را آغاز کرد و تا سال ١٣٧٧، بیش از صد مقاله علمی نوشت. سرانجام در سال ۱۳۷۷ به کانادا مهاجرت کرد و سه فرزند به نام‌های گوهرشاد، نوش‌آفرین و آرش دارد.
از او بیش از ۲۰ کتاب و صدها مقاله منتشر شده است؛ از جمله کتاب‌های «کرسی‌نشینان کابل» (احوال دولتمردان افغانستان در روزگاران امیر امان‌الله خان)، ترجمه کتاب «افغانان» نوشته منت ستوارت، «لغات زبان گفتاری هرات»، «لندی» (ترانه‌های مردمی پشتو)، «فارسی هروی، زبان گفتاری هرات» و «عین الوقایع» (تاریخ افغانستان در سال‌های ۱۲۰۷ تا ۱۳۲۴.
وی از دوستان نزدیک دکتر "محمدعلی اسلامی ندوشن" بود. دکتر اسلامی ندوشن در کتاب صفیر سیمرغ در خصوص آصف فکرت نوشته است: «روز دوم اقامت من در مزارشریف بود [تابستان ۱۳۴۹] که آقای محمد آصف فکرت معاون اداره اطلاعات و کلتور [فرهنگ] بلخ و از شعرای جوان افغانستان به دیدنم آمد. فکرت به نظر من جوانی آمد که در فرهنگ و ادبیات کشور خود مؤثر واقع خواهد شد. خوش‌فهم و جدی و با شخصیت است.»
ششصد و سی و یکمین شب از شب‌های بخارا به بزرگداشت محمد آصف فکرت اختصاص یافته بود. این نشست در ساعت پنج بعد از ظهر یکشنبه اول اسفند ماه ۱۴۰۰ به صورت مجازی برگزار شد.
سرانجام وی در هفتم اردیبهشت‌ ماه ۱۴۰۱، در ۷۶ سالگی درگذشت.
▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
[یاد و فریاد]
گرچه با نامهربانی می‌کنی یادم هنوز
اینکه یادم می‌کنی، ای مهربان، شادم هنوز
نامه‌ام را پیش یاران نغز و شیرین خوانده‌ای
کاش می‌گفتی، در این فن هستی استادم هنوز
پرتو مهر تو بر ویران‌ی شعرم فتاد
سبز و شورانگیز و شادی‌بخش و آبادم هنوز
یاد ایّامی که می‌خواندی به نامی هر دمم
گاه وامق، گاه مجنون، گاه فرهادم هنوز
گاه شهرت، گاه رسوایی، گهی درماندگی
می‌رسد عشقت به هر رنگی به فریادم هنوز
گر به سر بینی مرا، در زیر برف دَی مهم
ور به دل بینی مرا، گرمای مردادم هنوز
بی‌نیازم، تا که محتاج سر کوی توام
بسته‌ی آن سروِ موزونم، گر آزادم هنوز
همچو فکرت خوش‌نشـین غربت‌آباد فرنگ
در هوای شهر انصاری و بهزادم هنوز.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)


0