شعرناب

همانندی ها و ناهمانندی های سروش و سه گلشن _ قسمت یک

همانندی ها و ناهمانندی های گونه های سروش و سه گلشن:
در آغاز چنین سخنی، خوب است نمونه ای در سرایش سروش و نمونه ای در سرایش سه گلشن بیاوریم.
نمونه ی سروش:
همچو گل، بی صدا سرودیم و
پیش خار از صفا سرودیم و
عطر ناب وفا سرودیم و
وقت باران شده.
نمونه ی سه گلشن:
(آغازگر:)
"باران! بخوان! برای دل عاشقان بخوان!"
(بدنه/پیکره:)
از دور دستِ خاطره، دل را صدا زدَه ند
دل را صدا به زمزمه ای آشنا زدَه ند
چشمم نگاه کن!
از دل شکیب رفت
از دست چشم
شوقی، پا داد و
ذوقی به پا خاست
آراست آراست آراست
زلفکان به دوش ترنّم
گیسوان به شانه ی راستی
حالی عجیب رفت
هرآنچه می شود یا نمی شود گفت
آن قدرها که
با اصل خود نشستَه م و اغیار، جا زدَه ند
با جان
فرشتگان زیادی نوش
شاید
بی شک
پیمانه ها زدَه ند
(پایانبخش:)
"باران، قرار با دل مستان گذاشتَه ست."
رَه گفتار:
سروش و سه گلشن، دو گونه در سرایش پیشرو هستند و از این روی، همانندی هایی دارند و گاهی شاید با هم اشتباه گرفته شوند.
از همانندی های سروش و سه گلشن، این است که هر دو در کلیت خود، آمیخته ای از شعر سنتی و شعر نو یعنی گونه ای از شعر پیشرو هستند
و این ویژگی کلی باعث می شود اشتراکاتی در برخی جزئیات داشته باشند؛ اشتراکاتی همچون تنوع پذیری در پردازش وزن و قافیه، همانندگریزی پایانی و مواردی دیگر.
با این حال در این جا، سخن مان بیش تر درباره ی ناهمانندی های سروش و سه گلشن است تا بتوانیم آنها را از هم بشناسیم و بشناسانیم.
سروش معمولا دو بخش دارد‌؛ مانند سروش بالا که سه لَخت (مصراع یا مصراع واره) غيرپایانی اش یک بخش را ساخته اند و لَخت پایانی اش بخشی دیگر را؛ در حالی که سه گلشن، همواره از سه بخش برجسته ی آغازگر، بَدَنه و پایانبخش ساخته می شود که بخش های آغازین و پایانی، کوتاه اند اما برجسته و تابلووار، و پُر گوی ترین بخشش بَدَنه است.
بازشناسی سروش و سه گلشن در این موارد، آسان است اما گاهی سروش های سه گلشنی هم داریم‌‌‌‌‌؛ یعنی در شعر سروش _ که تنوع پذیری و در نتیجه، زیرگونه های بسیاری دارد‌‌_ یکی از آن زیرگونه ها ممکن است سروشی باشد واقعا یا ظاهرا دارای سه بخش آغازگر، بدنه و پایانبخش.
در این مورد، گونه ی شعری، همچنان سروش است اما سروشی شبیه سه گلشن و به عبارتی: سروشِ سه گلشنی یعنی زیرگونه ای از سروش که به سه گلشن می مانَد‌‌‌؛ مثال
در ترافیک غصه های دراز
من سروش وصال می خوانم
در مسیر کمال می رانم
می دانم
سمت نارنج باغ، زمزم(،) اوست.
برخی از ناهمانندی های سروش و سه گلشن:


0