شعرناب

مسعود فلاحی دالوند

استاد "مسعود فلاحی دالوند باجول‌وند" متخلص به "کنعان" شاعر لُر ایرانی، در نخستین روز شهریور ماه ۱۳۵۷ خورشیدی در شهر اندیمشکِ استان خوزستان در میان خانواده‌ای لرستانی از طایفه‌ی دالوند دیده به جهان گشود.
وی دیپلم ادبیات دارد و هم‌اکنون کارمند راه آهن اندیمشک است. او از کودکی علاقه زیادی به موسیقی و شعر داشت؛ و همین علاقه سبب شد که به شعر و ادبیات گرایش پیدا کند.
در سال ۱۳۹۰ با یکی از دوستان شاعرش، کتاب مشترکی متشکل از اشعار لری و فارسی آماده‌ی چاپ کردند که با مهاجرت دوستش به انگستان و همراه بردن کل اشعار با خودش، این مهم تحقق نیافت. در حال حاضر حدود ۷۰۰ قطعه از اشعارش را در قالب کتابی با نام "کنعان" برای چاپ آماده و در مراحل اولیه انتشار قرار دارد.
از اشعار لری وی مداحان و خواننده‌های مختلف استفاده کردند و بعضی از اشعارش نیز در شبکه‌های افلاک و البرز پخش شده است.
▪︎نمونه شعر:
(۱)
تو چنو سیلم نکو چنی خمارن چشیات
لیوه تارم کردنه قیقاج بازی بَرمیِات
شیت ولیوم کردنه چالی گونه وادو لوت
قشنگیت هُمتا ناره بیشتر خَنه سر لوت
گونه چی سیو لبنان لویات چی دون اناره
تو فرشته آسمونی چون زمی چی تونی ناره
مرژنگیاتوچی تیرنَ؛ سینه مه بی و قماچ
تو خو من اسیر کردی قلبم هم بردی و تاراج
دل و هوش عقل و دینم تو ی جا بُردی و غارت
بیل بیام پابوس چشیات لویات هم بکم زیارت.
(۲)
عاشقیا د رَنگ رُخسار دیارَن
میاشو پریشُون هی غَم دبارن
عاشقی خیلی پیچ وخَم داره
گریوه زیاد شادی کم داره
عاشقی شیرینه نومش قَشنگه
گرفتار که بیدی هی دلت تنگه
شیرینیش یکیه سختیش هزاره
شیرینیش فقط دیدن یاره.
(۳)
یا خداوندگار تموم جهان
ای سازنده زمین و زمان
یا پروردگار هر دو عالم
تجدید نظر کو د بخت طالم
غم بارسه وم چی باد بارو
خین دل حورم دی روزگارو
خدا رحم بکو و منه فقیر
غم زندانبانه مه هم چی اسیر.
(۴)
ای دوسه های وکجا بیا وادیارم
رنگ‌پیری گرتمه سوس بیه لارم
نمنه عاز دپایام قوت دزونی
نمنه رنگ رشمه دورون جوونیم
(۵)
شالم و ستره گلونی رنگی
لباس نیمه مه وی قشنگی
شالم اِسبیه کلوم حله
هی اصالتیه د قدیم منه.
(۶)
تفنگچی کمین کرده، کرده اسیرم
تیر برنوش د شونم اروم نگیرم
تنفگچی دست بشکیه سی رحمت نوما
تو چنو که من زیه جونم دروما.
گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
منابع
- گفتگوی نگارنده با شاعر.


0