شعرناب

چرخ فلک ....(۲)

عاقبت بخیر شوی!
منظورش را نفهمیدم!
پیرمرد از دور چشم از من بر نمی داشت.انگار تا حالا کسی بهاش نگفته بود!.
پدربگذار کمکت کنم!
من که هیچ عاقبتی برای هیچکس تصور نمی کنم.کاش دعام می کرد از ثانیه های زندگی ت لذت ببری.
ببخشید چرخ فلک( ۲)را اینجوری آغاز کردم خواستم امضا ی اخلاقم پایش درج بشود....
امروز در چرخ فلک زندگی در حرکت آرام به سوی گذشت زمانیم..گذاشت ثانیه های زندگی
چرخ فلک برای بعضی ها رو به سوی بالا پیش میرود.برای بعضی ها رو به پایین! نمیدانم!
نکند پیر مردی که از کنارش گذشتم خواسته بود از چرخ فلک پایین بیایید ولی من با عبور با اطمینان بخش او از خیابان نگذاشتم پیاده شود.
شاید....
دیروز دختری از پل هوایی به پایین صعود کرد .کاش زودتر می‌رسیدم و دستش را می‌گرفتم هنوز زود بود از چرخ فلک پیاده شود ..باز نمیدانم!!
شاید بلیط اتوبوسی که هنوز کنار چرخ فلک باد تکان ش میداد. از آن او بود!
شاید در آینده نه چندان دور مادر کودکی شیرین زبان می شد!!
کاش زودتر می رسیدم و دستش را می‌گرفتم.یا حداقل با هم از چرخ فلک پایین می پریدیم....
کاش کسی باشد پیاده شدگان از چرخ فلک را بدرقه کند!
کاش کسی باشد تا صف سوار شدگان به چرخ فلک را مرتب کند!
کاش آدم ها یی که در اوج چرخ فلک ایستاده اند احساس شأن را با دیگران قسمت کنند.
کاش هیچکس در چرخ فلک چشمانش را به زیباییها نبندد..
کاش آنکس که در چرخ فلک شبها ستاره های چشمک زن را تماشا می کند.ستاره درشت آرزوهایش رابیابد
کاش.......
ادامه دارد....
با تشکر
دانیال فریادی
پای نقد دوستان خواهم نشست


0