شعرناب

چرا مکتب ادبی نورگرایی؟

مکتب ادبی نورگرایی چیست؟
جریان شعر نوی جناب نیما یوشیج که بعد به شعر سپید شاملو و... منتهی شد،
برپایه ی الگوگیری از برخی مکاتب ادبی اروپایی مثل سمبولیسم، رمانتیسم و رئالیسم بوده است و آنها این مکاتب غربی را بر شعر فارسی اجرا کرده اند (مونتاژ) و البته در جاهایی نوآوری های قابل توجهی هم دا‌شته اند اما اصل مطلب، همان الگوهای مکاتب غربی اند،
حتی تغییراتی که جناب نیما در ظاهر شعر داد (تغییر در طول مصراع و قافیه و...) اصلش به مکتب ادبی سمبولیسم بر می گردد و حتی آثار جناب شاملو، خیلی بیش تر در مسیر مکاتب ادبی غربی است.
در عوض، ما به مکتبی بومی به نام مکتب ادبی نورگرایی باورمندیم و آن را در آثارمان دنبال می کنیم و البته در این راه از دستاوردهای شعر نو و شعر سنتی کمک می گیریم تا به شعر پیشرو دست یابیم.
کار ما، تنها در محدوده ی معرفی چند قالب تازه ی شعری مانند سروش، سه گلشن، شعرسبز یا چندآهنگ و شعر تک نیست و البته سه گانی بعنوان نیای آنهاست.
کار ما، کاری اساسی با معرفی مکتبی ادبی است.
این قالب ها یا به عبارت بهتر، این گونه های نو در شعر پیشرو هم با مکتب ادبی نورگرایی، همخوانی خوبی دارند.
ویژگی های مکتب ادبی نورگرایی را پیش تر در فِرِسته هایی نوشته ام و قابل جستجوی اینترنتی است. بطور خلاصه
مکتب ادبی نورگرایی، این ویژگی ها را دارد:
معنویت، امید، بومی گرایی (بجای غربگرایی)،
کنار هم آوردن جنبه های زندگی نوین و جنبه های سنتی باارزش (که در حال فراموشی است)
= تمدن مدرن و پُست مدرن + سنت های باستانی،
و مواردی از این قبیل.
سروشی در مکتب ادبی نورگرایی از محمدعلی رضاپور:
شعر من، شعر عصر پایان است
عصر پایان در آن نمایان است
عصر پایان، بدون عرفان نیست
آخرین جان پناه، جانان است
عاشق نورم.


0