شعرناب

عشق با طعم شیمی

ذهنم بیش از پیش آشفته است
آنقدر آشفته و پریشان که انگار دالتون در مغزم دست در دست نیلز بور میرقصدو پایکوبی میکند
اصلا نمیدانم که یک دفعه چه بلایی سر من آمده است
میبینی! آنقدر آشفته ام که حتی یادم رفت اول این نامه به تو سلام کنم...
قلبم دارد میسوزد درست مانند آلکانها(1 )...
پس آیا قرار هست همیشه این حالم ادامه داشته باشد یا خوب هم میشوم؟
حتی نامت را نمیدانم ...میشود تا روزی که اسمت را به من بگویی تو را دختر آروماتیکی(2) صدا بزنم؟
آخر بعد از برخورد امروزمان
با اینکه دقیقا 8 ساعتو 24 دقیقه میگذرد هنوز عطرت از حافظه ی مشامم پاک نشده است...
یا شاید هم نامِ دخترِ چشم فلوئوری(3) برایت مناسب تر باشد
نمیدانم اما بالا ترین الکترونگاتیو را نگاهت داشت
چنان بالا که قلب آرگون(4) گونه مرا به واکنشی وا داشت از جنس دوست داشتنِ تو...
تا قبل از دیدنت روزگارم درست مانند دریای سیاهِ چشمانت تاریکِ تاریک بود اما تو انگار سدیم کلریدِ(5) حال و هوایم شدی و به زندگی ام رنگ و مزه بخشیدی
کاش بعد از خواندن این نامه فلز قلیایی ام(6) شوی و حضورت را به من ببخشی
با من باشی و واکنش های درونی ام را با اکسایش نگاهت موازنه کنی که اگر نکنی این استوکیومتری عاشقانه هیچگاه حل نخواهد شد...
دختر آروماتیکیِ چشم فلوئوریِ زیبای من
من به تو ثابت میکنم این مرد دیوانه دوست داشتنش واقعیست کافیست مانند آهن برای من باشی آنوقت است من روی شده و با خراشی فداکاری ام را به تو ثابت میکنم(7)
به حرف های مردم توجه نکن که میگویند این مرد دیوانست
به خدا که دیوانه ها عاشق شدنشان خیلی واقعی تر است...
دوستدار تو
ادنان
25 مارس
کوچه پشتی خانه ماریا
_بخشی از رمان بهار نارنج_
سحرغزانی
پ.ن:
1.سوختن آلکان ها برگشت ناپذیر است
2. درشیمیپیوندآروماتیکبه یکپیوندآلیگفته می‌شود که در آن یک حلقه جفت از پیوندهای غیراشباع، جفتهای تکی یااربیتال‌هایخالی یک استواری قویتر از استواری جفتسازی تنها را از خود نشان می‌دهند.
واژه آروماتیک به معنی خوشبو است.
4و3.آرگون به دلیل واکنش پذیری ناچیزی که داره به گاز تنبل معروفه اما فلوئور اونو مجبور به واکنش میکنه
5.سدیم کلرید نمک سفید است
6.فلزات گروه اول جدول مندلیفت که واکنش پذیری بالایی دارند
7.قبل از ایجاد خزاش فلز روی مانند محافظ عمل میکند و بعد از خراش در نفش یک فداکار از خوردگی آهن جلوگیری میکند


0