شعرناب

***

فریادکن فریادکن..
نگذارسیم پیچی قلبت
بسوزد...
لبت را تر کن..
ازآب ازعشق ازگل های سرخ
نگذاراحساسات آشفته ات ,درونت رامحک بزند
صدای قهقه باد را بشنو ولبخندبزن..
وحدت پرندگان را درآسمان نظاره گرشو
ازخودبپرس
من درکجای این زندگی قراردارم
درکجای این صحنه گرد آلود دنیا
پلک می زنم ,خواب ازچشم خود می رانم
درکجای اقیانوس سرنوشتم غرق می شوم...
به راستی آیاراه نجاتی هست؟؟؟


0