شعرناب

غزلخوان (حسین منزوی)

غزلخوان🍂
امروز شانزدهم اردیبهشت
به بهانه هفدهمین سالگرد درگذشت غزلسرای معاصر استاد حسین منزوی
به غزل پنجاه و یکم از ایشان و شرح مختصری از زندگی نامه این استاد فرهیخته پرداختیم.
------------------------------------------------------------------------
غزل پنجاه و یکم
در به سماع آمده است..... از خبر آمدنت
خانه غزل خوان شدهاز..... زمزمه ی در زدنت
خانه ی بی جان ، ز تو جان یافته!جانا ! نه عجب!
گر همه من جان بشوم..... بر اثر آمدنت
« حافظ شیراز »مگر.... وصف جمال تو کند
وصف نیارست یقین! ور نه غزل های منت *
یا تو خود ای جان غزل ! این همه دیوان غزل !
لب بگشای! که سخن.... وام کنم از دهنت
از همه شیرین دهنان ٬ وز همه شیرین سخنان
جز تو کسی نیست شکر! هم دهنت! هم سخنت!
بی که فراقت ببرَد.... روشنی از چشمِ تنم
یوسف من ! چشم دلم... باز کن از پیرهنت
عشق... پی بستن من ٬ بستن جان و تن من
بافتهزنجیری....از آن زلفِ شکن در شکنت
آینه یی شد غزلم! آینه ی کوچک تو!
خیز و در این آینه بین ٬ جلوه یی از خویشتنت
------------------------------------------------------------------------
پانویس شعر در کتاب از زبان استاد:
* بیت سوم ٬ اول این طور بود :
پیرمن از بلخ مگر وصف جمال تو کند......
که بعداً پیر من از بلخ را با حافظ شیراز ٬ عوض کردم . ظاهراً ذر این غزل ٬ حافظ بر مولانا ٬ پیروز شد ! ضمناً دوست آهنگ سازم ــ مهدی آذر سینا ــ در سال 1355 آهنگی بر روی این شعر گذاشت که با صدای رضوی سروستانی در تبریز ضبط شد . امّا آن چه به نام سرود با این شعر می شنوید که پخش شده و می شود اجرای سر دستی و ضعیفی از همان آهنگ و شعر است که گویا شتاب زدگی های مقطعی ! سبب شده است که اولیاء امور مربوطه ٬ از ارزش های صدا اجرا و ظبط ٬ غافل بمانند .
------------------------------------------------------------------------
آهنگی بسیاردلنشین از این غزل زیبا توسط خواننده خوش کلام وحید تاج خوانده شده
این قطعه با نام (غزلخوان) به ضبط رسیده ولی آهنگ در اینترنت یافت نمیشود
میتوانید در کانال تلگرامی این هنرمند دریافت کنید : @Vahid_Taj
------------------------------------------------------------------------
🌻بیوگرافی استاد حسین منزوی:
حسین منزوی در نخستینروز از پاییز ۱۳۲۵ خورشیدی در زنجان متولد شد. رشته‌ادبیات و پس از آن جامعه‌شناسی را رها کرد. علاقه‌اش به شعر و غزل باعث شد از همان جوانی به شعر گفتن بپردازد. نخستین دفتر شعرش را با عنوان«حنجره‌زخمی تغزل»در ۲۵ سالگی به چاپ رساند که جایزه‌فروغ فرخزادرا دریافت کرد.
عمده‌ترین شهرت منزوی به خاطر غزل‌هایی است که می‌سرود. به اعتقاد بسیاری از شاعران هم‌دوره‌اش، منزوی توانست تحول جدیدی در غزل‌سرایی معاصر به وجود بیاورد.
منزوی در همین دوران با همکارینادر نادرپوربه فعالیت در رادیو و تلویزیون پرداخت.«کتاب روز»، «یک شعر و یک شاعر»، «آیینه و ترازو»و«آیینه آدینه»از برنامه‌هایی بود که این شاعر معاصر تهیه‌کنندگی آن‌ها را برعهده داشت. همچنین ترانه‌ها و تصنیف‌هایی که در این دوره سرود، مورد توجه جامعه‌ شعر ایران قرار گرفت.
روح منزوی با موسیقی و نت‌های آن هم درآمیخته بود. در طول فعالیتش در تلویزیون نزدیک به ۱۵۰ ترانه سرود.محمد نوری، شهرام ناظری، کوروش یغمایی و علیرضا افتخاریاز افرادی هستند که با منزوی در زمینه‌ترانه و موسیقی همکاری داشته‌اند. همکاری با نشریاتی مانند مجله‌ادبی«رودکی»، «سروش»و«امید زنجان»هم از فعالیت‌های دیگر این شاعر بود.
منزوی منظومه‌«حیدر بابایه سلام»محمدحسین شهریار را به صورت شعر نیمایی ترجمه کرد.«با عشق در حوالی فاجعه»، «شوکران و شکر»، «حنجره‌زخمی تغزل»، «با عشق تاب می‌آورم»(شامل شعرهای سپید و آزاد)، «به همین سادگی»، «از خاموشی‌ها و فراموشی‌ها» و «با سیاوش از آتش»از آثار منتشرشده‌او هستند.
منزوی پس از انقلاب به زادگاهش زنجان برگشت و تا پایان عمر در آن‌جا ماند. او در ۱۶ اردیبهشت‌ ۱۳۸۳ خورشیدی بر اثر بیماری ریوی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت و سپس برای خاک‌سپاری به زادگاهش منتقل شد. جمله‌حک‌شده بر روی سنگ مزار او مصرع یکی از غزل‌هایش است:
«نام من عشق است، آیا می‌شناسیدم؟
🌻تحلیل و واکاوی اشعار منزوی
مریم جعفری آذرمانی (شاعر معصر) درباره سبک و سیاق شعر سرودن حسین منزوی گفته است:
توصیفی اجمالی و فهرست‌وار از شعر «حسین منزوی» قطعا بسیاری از قدرت‌های شاعری او را در بر نخواهد گرفت. شاید این توصیف از زبان هر یک از شاعران نسل‌های بعد از او متفاوت باشد. بدیهی است که غزلش شناخته‌شده‌تر از دیگر شعرهای اوست که در کتاب‌های او از جمله «از کهربا و کافور» یا «با عشق در حوالی فاجعه» و چند کتاب دیگر این برجستگی پیداست. اما در بررسی شعر منزوی، به جای کلمه‌ "غزل" روی کلمه‌ "شعر" تاکید دارم؛ به این دلیل که او همیشه با غزل به عنوان شعر و نه فقط "قالب" یا "محدوده" رفتار کرده است. پس منظور از "شعر" منزوی، همان "غزل" اوست.
شعر «حسین منزوی» منحصر به خود شاعر است و شاعران معدودی این ویژگی را دارند. شعرهای بسیاری دارد که هر کدام می‌تواند نمونه‌های خوب شعر معاصر باشد؛ یعنی الگوی نوشتن و اندیشیدن باشد نه ساختن چیزی شبیه آن‌ها (هرچند که کار آسانی نیست و اگر هم انجام شود سایه منزوی بر آن سنگینی خواهد کرد)، تا با مطالعه‌ هرچه‌ بیشتر آن‌ها و دقت در جنبه‌های مختلف زبانی، معنایی و اندیشگی‌شان، راهی برای بهتر دیدن و دقیق‌تر دیدن شعر، پیش پای خود هموار کنیم.
اگرچه در برخیشعرهای حسین منزوی شاعران دیگری از گذشتگان و معاصران را می‌توان ردگیری کرد؛ اما در همه‌ این شعرها هم نشانه‌هایی از امضای بلاغت و زیبایی‌شناسی خود منزوی دیده می‌شود. پرداختن به جنبه‌های متعدد شعر حسین منزوی به دایره‌ای محدود نمی‌شود. نخست برخوردی تحلیلی با داستان‌های تاریخی و باستانی به شیوه‌ خود او، اگر چه در این حیطه به شاعران دیگری نیز می‌توان اشاره کرد، اما منزوی است که نشانی از شاعری خودش را به این داستان‌ها مهر می‌کند:
با هیچ قوچ بهشتی نخواهد زدن تاختش
وقتی که تقدیر قربانی خویش را برگزید
یکی دیگر از نشانه‌های شعر منزوی تعلیق در دشوارترین توصیف‌هاست؛ به طوری که خواننده را در مواجهه با قدرت بلاغت شاعر حیرت‌زده می‌کند:
زبان به رقص درآورده چندش‌آور و سرخ
پر است چنبر کابوس‌هایم از ماران
🌻شخصیت و اندیشه منزوی
شهرتمنزویرا نباید با شخصیت و ویژگی خصوصی‌اش بیگانه دانست. او فردی گوشه گیر بود که بجزمحافل ادبی تهران، که آن هم در دوران جوانی تا اواخر دهه ۵۰ خورشیدی در آن‌ها حضور داشت، جای به‌خصوص دیگری مجلس نرفت و کارهایش را یکی پس از دیگری ترک کردیا آنکه مجبور به ترک‌ آن می‌شد. مضمون بیشتر اشعار منزویعشقاست، عشقی که توأم با دردی عمیق است، طوری که گویی بر جانو کلامش ریشه دوانده است. منزوی شور و عشق درونی خود را به مسایلسیاسی و جغرافیایی پیرامونش، گره زدهو این موجب شده است، طعم گسی بر اشعار وی بنشیند. نوعی تلخی عاشقانه که مدام در اشعارش تکرار می‌شوند.
بهروز رضوی صداپیشه و یکی از دوستان نزدیک حسین منزوی درباره او می گوید:او اصرار داشت که حتی مضامین شاعران قدیمی را با نگاهی جدید و در قالبی نو مطرح کند. همواره طنز پنهان رندانه یا نجیبی هم در تمام اشعارش دیده می شود. همین تلاش هاست که هم آب و رنگ تازه ای به شعرهایش داده و هم انتخاب شاه بیت را در اشعار او بسیار سخت می کند. غیر از این، مفاهیم عامیانه خیلی خوب در شعرش مطرح می کرد. برخلاف شاعرانی که وقتی می خواهند وارد این حوزه شوند، صرفا از افعال شکسته استفاده می کنند. اما حسین آن قدر با مردم در ارتباط بود و با زبانشان آشنایی داشت که حتی مفاهیم عامیانه را هم خوب مطرح می کرد و هم همان ها بین مردم خوب جا می افتاد. درست مثل این ترانه مشهور او:
«می شه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره/ نمی شه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره».
همچنین رضوی بیان داشت:
به جراتمی توانم بگویم کتاب شعری نبود که حسین منزوی آن را نخوانده باشد، از شعر کلاسیک گرفته تا شعرهای زمان خودش. خصوصا او که در دانشکده ادبیات هم درس خوانده بود و کلا مطالعاتش بسیار گسترده بود.
🌻کتابشناسی منزوی
یکی از منابع موجود دربارهٔ زندگی حسین منزوی کتاباز عشق تا عشقاست که شامل گفت‌وگوی بلندابراهیم اسماعیلی اراضییکی از شاگردانش در سال‌های پایان عمر با اوست. در این کتاب، خود شاعر به تفصیل دربارهٔ خانواده، سال‌های کودکی و زندگی در روستا، سال‌های مدرسه، دوران دانشگاه و انجمن‌های ادبی تهران سخن گفته‌ است.
در کتابی با ناماز ترانه و تندربه‌اهتماممهدی فیروزیان،انتشارات سخن، ۱۳۹۰ خورشیدینیز مقالاتی دربارهٔ این شاعر منتشر شده‌ است.
کتابمعنای دیگرازمریم جعفری آذرمانی؛ انتشارات فصل پنجم این کتاب را که پیشتر مقاله‌ایازجعفری آذرمانی بود، منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب بر اساس آراءپل گرایسکه یکی از فیلسوفانِ زبان اهل انگلیساست و مباحث متعددی را در معناشناسی و تحلیل گفتماناز جمله مباحث اصول همکاری، معنای طبیعی و غیرطبیعی و معانی نحویرا مطرح می کند به سراغ تحلیل معانی ضمنی در اشعار حسین منزوی می‌رود.
کتابگریختن در مهبررسی زندگی، شعر و غزل حسین منزوی،عنوان کتابیازمحمد فتحیاست که در ۳۲۰ صفحه و به وسیله انتشارات نگاهدر۱۳۹۷ خورشیدی به‌چاپ رسید. موضوع اصلی این کتابPersian poetry(شعر پارسی)است. از محمد فتحی، کتاب‌های مجموعه اشعار حسین منزوی (موسسه انتشارات نگاه)، همچنان از عشق(آفرینش)، گل‌آرایی عاشقانه (آفرینش)، گزینهٔ اشعار حسین منزوی (مروارید)، نیز منتشر شده است.
🌻میراث شاعری
محمدعلی بهمنی (شاعر و غزلسرا)دربارهٔ منزوی می‌گوید: «اگر بخواهیم غزل بعد ازنیمارا بررسی کنیم باید بگوییم کههوشنگ ابتهاجدر غزل پلی می‌زند ومنوچهر نیستانیاز این پل عبور می‌کند و ادامه‌دهندهٔ این راه حسین منزوی است که طیف وسیعی را به دنبال خود می‌کشد.»
🌻زندگی شخصی
حسین منزوی در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد، عمر این ازدواج چندان طولانی نبود و در سال ۱۳۶۰ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج دختری به نام غزل است.منزوی در سال‌های پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در زنجان باقی ماند.
🌻درگذشت
وی سرانجام در روز شانزدهماردیبهشتسال ۱۳۸۳ بر اثر نارسایی قلبی و ریوی و پس از یک عمل جراحی طولانی در بیمارستان رجاییتهراندرگذشت. . او در کنار آرامگاه پدرش درزنجان(قبرستان پایین) به خاک سپرده شد.
------------------------------------------------------------------------
🌻غزلی برگزیده : آرزوها
نمی شه غصه ما رو.... يه لحظه تنها بذاره؟
نمی شه اين قافله ما رو تو خواب جا بذاره؟
دوست دارم يه دست از آسمون بياد.... ما دو تا رو.....
ببره از اينجا واونور ِ ابرا بذاره
دلامون قرار گذاشتن هميشه با هم باشن
رو قرارش نکنه.... يهو دلت پا بذاره
دلم از اون دلای قديمیه ، از اون دلا!
که مي خواد عاشق که شد..... پا روی ِ دنيا
يه پا مجنونه دلم.... به شوق ليلی که می خواد
بارو بنديلو ببنده.....سر به صحرا بذاره
تو دلت بوسه مي خواد....من مي دونم.... اما لبت
سر ِ هر جمله دلش... مي خواد، يه امّا بذاره!
بی تو دنيا نمي ارزه! تو با من باش و بذار.....
همه ی دنيا منو هميشه تنها بذاره
من ميخوام تا آخرِ دنيا تماشات بکنم
اگه زندگی برام..... چشم ِ تماشا بذاره
------------------------------------------------------------------------
🌻غزلی بسیار زیباست که توسط استاد محمد نوری به اجرا درآمده:)
راستش را بخواهید این آهنگ را خیلی وقت پیش داشتم و شعرش... و کلام
استاد محمد نوری شاهکاری بی بدیل رو آفریده بود ، چند روز پیش در پاسخ
نظرم در شعر آقای امید کیانی عزیز (از اعضای خوب سایت)
در آستانه درگذشت ایشان این غزل را نوشتند
ناگهان آهنگرا به یادم انداخت....
نمیدانستم این شعر با احساس و واقعا کم نظیر
مانند آرزوها... غزلخوان....
از استاد حسین منزویست......
------------------------------------------------------------------------
پانویس: منبع مطالب وبسایت ایرنا و ویکی پدیا
امیدورام مطالب مفید واقع شده باشه🌻


0