شعرناب

چشم حقیقت بین بگشای

احتیاط کن بعضی مواقع لازم است به هیچ کس و هیچ چیز اعتماد نکنی حتی به دو چشمان خودت زیرا چشمان گاهی به جای حقیقت سراب می بینند نمی گویم نبین، ببین زیرا چشم نعمتی است برای دیدن. اما دیدنی ها را خوب ببین وخوب بسنج و با ترازوی علم و حکمت یعنی بینش ظاهر و باطن و عقل و منطق همراه با مشورت دیگران هر آنچه را می بینی وزن کن و دیدنی ها را از هم تمیز ده و اگر ترازوی میزان ترا یکی از این معیارها نباشد قدرت تمایزت در خلل افتد همچون ترازوی یک کفه. و از ترازوی یک کفه دیدن و سنجیدن خطاست پس ای نور دیده غیر از این دو دیده ظاهر،ترا دیده ای دیگر است که آن را ندیده ای یا نادیده گرفته ای پس آن دیده را بجوی که مکمل این دیدگان ظاهر است و این دیدگان بدون آن ناقصند و گره مشکلاتت در آن دیدگانی است که بسته ای پس آن دیدگان بگشای تا به مجرب گشودن آنها همه چیز را چون روز ببینی فارغ از سهو و خطا فارغ از قیل و قال و بحث و جدل و فلسفه و مغلطه و سفسطه و ورای اینها. پس هیچ گاه به تنهایی ازظاهر امر قضاوت نکن که گفته اند عقل مردم به چشمانشان است و ظاهر بینند و از ظاهر امر عجولانه و کورکورانه قضاوت می کنند آری تعجیل در ترویج شنیدنی های غیر محتمل کاذب کوردلی است و بی خردی و نپذیرفتن مغیبات نیز کاری است ابوجهلی .


0