شعرناب

قیل و قال


گزیده‌ و بخشی از مباحثه و مناظره تاریخی آنلاین و بداهه‌ای در یکی از گروه‌های تلگرامی
به نام ایزد منان
درود بر صاحبان ِ اندیشه‌های ِ پاک
اما بعد،
هرکس هر حرفی می‌گوید؛ کسی که می‌شنود ابتدا باید گفته‌ها و عمل او را بازگو و سپس به نقد و بررسی بپردازد.
اگر به روش ائمه‌ی مسلمین و مسلمین توجه شود؛ درمی‌یابیم که اسلام ِ ائمه چیزی است و مسلمین چیز دیگر!
پیامبر (ص) بعد از فتح ِ مکه همه‌ی شمشیرکشان و قاتلین را که بر همه‌شان سیطره داشت؛ بخشید که شاید حکم ِ عادی آن‌ها یا حداقل بعضی از آن‌ها، مقابله به مثل بود.
اما مسلمان‌ها یک آیه‌ی قرآن را گرفته و از پیش خود به تفسیر آن می‌پردازند و خونِ هم را مباح می‌کنند به نام اینکه حکم ِ اسلام است!!! درصورتی که خود پیامبر (ص) در بین مسلمان‌ها نیست یا جانشینی که او تعیین کرده باشد؛ حاضر نیست تا مشخص کند اجرای این حدود مطابق ِ خواست خدا می‌باشد یا نه! در واقع برای رسیدن به اهداف ِ خود، چهره دینی به خود می‌گیرند و تا آنجا پیش می‌روند که دیگران ظرفیت فریب خوردن داشته‌باشند. کما اینکه بهائیان، بزرگ ِ خود را جانشین پیامبر می‌دانند و در نهایت محمدعلی بها و علی‌محمدباب را خدا می‌پندارند.
آن‌ها کسانی بودند که به دنبال آمدن منجی در ظلم ِ آخرالزمان، اعتقاد بسیاری داشتند؛ چرا که گروهی منشعب از شیعه‌ی اثناعشری هستند؛ گرچه مورد تکفیر شیعیان قرار گرفته‌اند. کسانی که دیرپا خود را مسلمان می‌دانستند؛ به‌ناگاه همه چیز را پاک می‌شمردند؛ جز مسلمان!! کلمه "خاتم" را در قرآن جوری تفسیر کردند که پیامبری را منحصر به پیامبر ِ اسلام ندانند و این نمونه‌ای بود.
نمونه‌ی دیگر وهابیان ِ مسلمان که می‌گویند هر شخص، غیر ِ خدا را صدا بزند؛ کافر است و با مطالعه‌ی مباحث آنان متوجه‌ می‌شویم به راحتی خون دیگران را می‌ریزند.
فارغ از ذره‌ای تعصب و مذهب اینجانب و اینکه گفت‌‌وگو بر محور تاریخ است و عزیزانی در مورد شیعه‌ی اثناعشری سوالات ِ متعددی مطرح کردند؛ باید به طور مختصر عرض کنم:
هر قضیه و داستان، متن و اصلی دارد و حاشیه‌ای ...
تاریخ‌نویسان بسیاری از ماجراها را ثابت و بعضی را رد کرده‌اند.
مثلا واقعه کربلا آنقدر بزرگ بوده که بر سر چندوچون کودکان هم اختلاف وجود دارد و یا واقعه غدیر خم و غیره.
این وقایع محور اعتقادات شیعیان است، خب معلوم است مخالفان آن، چیزهایی را به کتاب‌ها وارد و چیزهایی را حذف کنند؛ به خصوص اینکه شیعیان در اقلیت بودند و حکومت هر طور القا می‌کرد در کتاب‌ها می‌نوشتند...
ماندگاری این وقایع، حس ِ کنجکاوی را بر می‌انگیزد که چرا گروه‌های زیادی از مردم در طی ۱۴۰۰ سال به این ایسم گرایش دارند.
ایسم‌های زیادی وجود داشته‌اند و دارند و پس از مدتی فروکش می کنند...
به طور مثال، در جایی مقبره برای حضرت رقیه (ع) دارند و بعضی در کتاب‌ها منکر وجود او هستند و این کشمکش تاکنون، بزرگی واقعه را به ذهن می‌اندازد...
دوست عزیزی فرمودند که هیاهویی بوده است؛ باید عرض کنم؛ هیاهو صرف ِ نظر از اینکه القا از بیرون و توهم از درون باشد، گویی اینکه هیاهوی ِ چندصدساله خارج از القای ِ حاکمان و توهم ِ افراد ِ نادان باشد...
حاکمان، انگیزه‌ی به قدرت رسیدنشان ایجاب می‌کند سوار بر توهمات ِ مردم به سر منزل قدرت برسند و به این توهمات دامن بزنند؛ بسان ِ پولس مقدس نزد مسیحیان که مسلمانان، افکار او را در راستای سوارشدن بر ایمان ِ مسیحیان می‌پندارند که بعد از مدتی انجیل ِ برنادت سر برآورد و به مخالفت با انجیل پولس منجر شد...
غرض اینکه وقایع آنقدر مهم است که حکومت‌ها سوار بر آن به قدرت رسیدند و نباید تصور شود که حکومت‌ها هیاهو و جنجال به پا کرده‌اند و خدعه کرده‌اند و مذهبی را تراشیده‌اند!
چگونه ممکن است حکومت‌های صفوی، اسماعیلی قاجاری و غیره همه یکجور فکر کنند و یکجور سیاست به کار برند و مردم را به یک طریق رهسپار کنند...!
آنچه به ذهن خطور می‌کند این است که نگرش زاییده توده‌های مردم باشد. مسیحیان چگونه به حضرت عیسی (ع) توجه می‌کنند؛ گروه‌های مختلفی دارند؛ مانند کاتولیک، پروتستان و در جاهای مختلفی از دنیا ساکن اند...
ممکن است هر حکومت اشتباهاتی داشته باشد؛ این موضوع فارغ از ایدئولوژی آن حکومت است.
کشورهای کمونیستی مردم را به قهقرا بردند؛ اما آیا کتاب‌های مارکس، کتاب‌های بدی است؟!
ایا آرمان‌های او ستودنی نیست؟
فرسنگ‌ها فاصله بین افکار مارکس و رفتار مدعیان طریقه‌ی او وجود دارد...
...
پس دین اسلام و دیگر ادیان نیز، نیاز به بررسی دقیق دارد؛ تا آب از سرچشمه آن گرفته شود نه اینکه به قیل‌و‌قال‌های دیگران چشم بدوزیم و از روی تعصب به توهین و تحقیر شخصیت‌ها زبان گشاییم. بنابراین بهتر است به چیزی که مطمئن نیستیم یک کلمه بیشتر نگوییم و آن " نمی‌دانم" است.
پس بیشتر فکر کنیم و کمتر حرف بزنیم...!
#امید_کیانی
#گزیده‌ای_از_مباحثه_تاریخی_آنلاین
#عید_مبعث_مبارک🌹


0