شعرناب

مکتب ادبی نور گرایی - 4

11. یارگیری از افراد بی طرف و حتی از داخل تیم حریف
(در مکتب فلسفی - ادبی نور گرایی LIGHTISM)
یکی از دستاوردهای عملی این مکتب، ایجاد یا تقویت جبهه ی ادبی و هنری بر ضد صهیونیست دجال صفت است. صهیونیستی که منطقش این است که ما نژاد برگزیده ی خداوند هستیم و انسان های دیگر همچون حیواناتی در خدمت ما هستند و فلسطین را نیز به عنوان سرزمین موعود یهود به اشغال درآورده و میلیون ها فلسطینی مظلوم را آواره کرده و آنهایی را که مقاومت کرده اند، به سختی مجازات نموده اند. ما خواهان هیچ جنگی نیستیم اما صهیونیست ها در هر دو بُعد عقیدتی و ملی با ما بر سر ستیزند. در بُعد ملی قضیه، کورش بزرگ ایرانی، یهود را نجات داد، پس یهود باید سپاسگزار ایرانی باشد، ولی ماجرای همسر یهودی خشایارشاه و کشته شدن هزاران ایرانی به بهانه ی ظلم وزیر به یهودیان(گذشته از میزان اعتبار تاریخی داستان و تنها بعنوان جلوه ای از اندیشه ی آنان) و برگزاری سالانه ی جشن ایران ستیزانه بلکه انسان ستیزانه ای به نام پوریم(جشنی با نوشیدن مشروب و نوشیدن خون یا مایعی سرخ به نیت خون و به دندان گرفتن نمادین اعضای بدن دشمنان و این گونه بدمستی ها)، جلوه ی دیگری از مرام صهیونیستی است.
و اما در حوزه ی مهدویت و نبرد آرماگدون(هارمَجِدّون)، بسیار پیش از این، چنین جنگی را بر اساس دشمنی با حضرت مهدی و یاران آن حضرت آغاز کرده و متاسفانه تا مدت ها، جبهه ی طرفداران حضرت مهدی در عرصه ی ادبی و هنری تقریبا بدون نیرو و تجهیزات کافی بوده اما امید است به یاری خدا، با ورود و گسترش این مکتب فلسفی-اجتماعی-ادبی و همراهی شایسته ی نور اندیشان جهان، سپاه ادبی و هنری یاران حضرات مهدی و مسیح در برابر صهیونیست دجال صفت، سازماندهی تازه و بسیار قدرتمندی بیابد.
یارگیری از تیم حریف، ترفندی است که دشمنان ما بسیار بیش تر و پیش تر از ما به آن پرداخته اند و اکنون نوبت ماست. در این ترفند، ابتدا لازم است با ویژگی های حریف بخوبی آشنا شویم. اجازه دهید مطلب را قدری با اصطلاحات ورزشی و به این صورت بیان کنم که: ما باید زمین بازی، بازیکنان و شیوه ی بازی آنها را بخوبی بشناسیم. پس از این آشنایی، در می یابیم که بعضی از بازیکنان یا مخصوصا برخی ذخیره های تیم حریف، علاقه ی چندانی به آن تیم ندارند و امکان جذب آنها به سوی خودمان فراوان است. این بازیکنان، همیشه هم جنبه ی عینی ندارند و گاهی و بویژه ابعاد ذهنی یا نظری موجود در زمین بازی آنها مورد نظر است، مثلا صهیونیست ها - که این لفظ حتی صهیونیست های مسیحی و غیر از آنها را نیز شامل می شود - مانند ما، به آمدن حضرت عیسی مسیح در نبرد سرنوشت جهان معتقدند اما حضرت مسیح را در جبهه ی خود می پندارند یا به این پندار، تظاهر می کنند و از طرف دیگر، برای رهبر لشکر مقابل (حضرت مهدی) ویژگی هایی فرا زمینی(شبیه آنچه ما درباره ی آن حضرت می گوییم اما در جهت منفی) قائل اند. تبیین شایسته ی این مطلب و نشان دادن همانندی های حضرات مهدی‌ و مسیح، و خدایی و در یک لشکر بودن هر دو، می تواند فریفته شدگان لشکر فرهنگی صهیونیسم را به سوی خودمان باز گردانَد یا دست کم از آنها جدا کند.
مطالعه ی کتاب های مقدس یهود و مسیحیت و آنچه از آنها در نفی صهیونیسم و تأیید قیام حضرت مهدی بر می آید، آشنایی با یهودیان ضد صهیونیسم و اتفاقات مشهور مربوط به این حوزه و از این قبیل، راه های نفوذ ما به جبهه ی دشمن است. دشمن، از مدت ها پیش در حال استفاده از این روش بوده و حتی در حوزه های هنری هم با قدرت وارد شده است. از جمله اقدامات دشمن در جنگ نرم بر ضد قیام حضرت مهدی عبارت اند از:
سیاه‌نمایی از آن حضرت و اقدامات ایشان با ساخت بازی های رایانه ای مانند جنگ خلیج فارس(یا مهدی‌)، فیلم های ضد مهدوی سینمای هالیوود و....
مطلب دیگر، این که: باید حواس مان باشد که برخی اقدامات تندروانه ی بعضی از ما یا آنهایی که به ما نزدیک دانسته می شوند، بار تخریبی شان بسیار بیش تر از بار مفید آنهاست و از این بابت، شخصا موافق نیستم با کارهایی مثل آتش زدن پرچم کشورهای مختلف و گفتن مرگ بر آمریکا و از این قبیل کارهای هیجانی که برداشت های بدی درباره ی ما به ذهن مخاطب، انتقال می دهد. بی گمان، در جبهه ی فرهنگی و با دشمنی که آغازگر جنگ بوده است، باید به شیوه ی مناسب، از خود دفاع کرد نه این که با اقدامات هیجانی غیر خردمندانه ای، خود را در قضاوت دیگران، بی دفاع کنیم.
(ادامه دارد)
#محمدعلی_رضاپور (#مهدی)


0