شعرناب

با یک اشتباه پدر و مادرشان را تا پای مرگ بردند

✍️وقتی فهمیدند کرونا شوخی بردار نیست که هم خودشان گرفتند هم با رفتن پیش پدر و مادر پیرشان آنها را تا یک قدمی مرگ کشاندند.
خانم جوان با گریه و التماس مقابل بیمارستان که اغلب مراجعه کنندگان را متأثر کرده بود از خداوند درخواست می کرد که اشتباهش را ببخشد و مادر را که در بخش مراقبت های ویڑه بستری شده به او برگرداند.
دکترها به او گفتند که: « دعا کنید چون سطح هوشیاری بیمار پایینه و اکسیڑن خونش خیلی افت کرده» و او معنای این دعا کردن را خیلی خوب می دانست که وقتی یک نفر در آی سی یو یا سی سی یو بستری می شود و دکترها می گویند برایش دعا کنید یعنی قطع امید کردن.
خدا خواست و پدرشان که از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار بود حالش بهتر شد اما نفس های سخت مادر که هم دیابت دارد و هم ریه هایش مشکل دار یک هفته روی تخت بیمارستان بی هوش با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
سیر انتقال این ویروس به زندگی آن ها ابتدا از شوهرش شروع شده و پس از یک روز سخت کاری به خانه آمد و پس از مدت کوتاهی به بیمارستان مراجعه کردند و ابتلای هردو تأیید شد. دکتر با تجویز دارو و توصیه قرنطینه خانگی دو هفته ای آنها را روانه ی خانه کرد.
با گذشت دوهفته بدون هرگونه تست و آزمایش مجدد به خیال اینکه خوب شده اند بار سفر بستند و راهی روستا شدند به شب نرسید پدر احساس تب و بدن درد کرده و نیمه شب مادر نیز حالش بد شد. جای تأمل نبود سریع به اورڑانس شهرستان خبر دادند و آن دو را به بیمارستان منتقل کردند....
این زوج جوانمانند مارگزیده هایی که از هر ریسمان سیاه و سفیدی می ترسند حالا به هرکسی که قصد مسافرت و دیدن عزیزان خود را دارند توصیه می کنند:«اگر پدر و مادرتان را دوست دارید مواظب گلهای زندگی خود باشید و با توجه به شرایط سخت کرونایی و اینکه معلوم نیست چه کسی ناقل است فعلا صبر کنید و قید چند روز رفتن به ولایت را بزنید به خداما خیلی خیلی خوشبین بودیم و این ویروس را دست کم گرفتیم و نزدیک بود تا ابد شرمنده دوست و دشمن باشیم»...


0