شعرناب

لطفعلی صورتگر

لطفعلی صورتگر
لطفعلی صورتگر شاعر، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی بود. او، فرزند میرزا محمد علی ملقب به مسعود الملک از خشنویسان بنام شیراز، در سال ۱۲۷۹ خورشیدی در شیراز زاده شد. جد وی آقا لطف علی شیرازی معروف به لطف‌علی صورتگر از نقاشان چیره‌دست قرن سیزدهم هجری بود که کارهای او در موزه‌های پاریس، لنینگراد و همچنین در موزه رضا عباسی تهران موجود است. لطفعلی صورتگر تحصیلات ابتدایی را در شیراز به پایان رساند. سپس به هند رفت و دوره متوسطه را در آنجا به پایان رسانید. سپس به ایران بازگشت و به خدمت ادارات دارایی و فرهنگ درآمد، و مجله «سپیده‌دم» را در شیراز تأسیس کرد. در سال ۱۳۰۶ خورشیدی برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی درجه دکتری گرفت. موضوع پایان‌نامه دکتری او «نفوذ ادبیات ایران در ادبیات انگلستان در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی» بود. لطفعلی صورتگر پس از بازگشت از انگلستان به تدریس ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت و چندی نیز ریاست دانشگاه شیراز را به عهده داشت. مدتی نیز مدیر مجله آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان ایران بود. لطفعلی صورتگر سفرهایی به کشورهای شوروی، آمریکا و پاکستان کرد، و به مدت یک‌سال به عنوان استاد در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت. لطفعلی صورتگر در بعد از ظهر ۳ مهر ۱۳۴۸ در شیراز در سن ۶۹ سالگی درگذشت. آرامگاه او در حافظیه شیراز است.
- تالیفات:
سخن‌سنجی؛ کتابی در تاریخ سخن سنجی
تجلیات عرفان در ادبیات فارسی
ادبیات توصیفی ایران
ادبیات غنایی ایران
اصول علم اقتصاد
دیوان شعر
برگ‌های پراکنده (شعر)
سخنانی چند از نویسندگان باختر
عناصر موجود در ادبیات پارسی
- ترجمه‌ها:
جغرافیای تاریخی ایران
مارسیون
فاستوس
عشاق ناپل
تاریخ ادبیات انگلیسی به زبان فارسی (۳جلد)
سبک رمانتیزم در انگلستان
- نمونه اشعار:
(۱)
هر باغبان که گل به سوی برزن آورد
شیراز را دوباره به یاد من آورد
آن‌جا که گر به شاخ گلی آرزوت هست
گل‌چین به پیشگاه تو یک خرمن آورد
نازم هوای فارس که از اعتدال آن
بادام‌بن شکوفه مه بهمن آورد
نوروز ماه، فاخته و عندلیب را
در بوستان، نواگر و بربط‌زن آورد
ابر هزارپاره بگیرد ستیغ کوه
چون لشکری که رو به سوی دشمن آورد
من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ
تا دل‌نواز من خبر از گلشن آورد
آید دوان دوان و نهد برکنار من
آن نرگس و بنفشه که در دامن آورد.
(۲)
[شعرش که حک شده بر سنگ قبرش]
گویند به اقصای جهان هست دیاری
کان جا نکند حسرت و اندوه گذاری
خیزند و خز آرند اگر هست خزانی
خندند و می آرند اگر هست بهاری
(۳)
[در وصف سعدی]
صبح کاین چادر نیلی ز فلک برگیرند!
سیهی را اثر از صفحه‌ی خاور گیرند
هنری مردم دانا چو به بستان آیند!
مجلس انس به آیین‌تر و بهتر گیرند
خسرو ملک سخن آن‌که زبانش را خلق‌!
تالی تیغ شرار افکن حیدر گیرند
بهر ثبت سخنش نادره‌گویان جهان‌!
همه چون مکتبیان خامه و دفتر گیرند
فری آن مردم دانا که چو مرگ آیدشان‌!
لب ببندند، ولی زندگی از سر گیرند
!در موزون سخن را که بها نتوان کرد
نفروشند، که خود زر مزور گیرند
!شاهبازان قوی پنجه‌ی دراج شکار
ننگشان آید اگر صعوه‌ی لاغر گیرند
!این بنا گشت گر از کوشش«حکمت»برپای‌
مردم فارس از آن حکمت دیگر گیرند
!حق استاد که بر گردن شاگردان است‌
چون گزارند، ز حق اجر موفر گیرند
…!بوستان شعرا روضه‌ی چون مینوی توست‌
ای بسا فیض کز این روضه و منظر گیرند.
(۴)
[در وصف رودکی]
چون سپاه نابکاران پهنه میهن گرفت
از مدائن تا هری را سیل بنیان کن گرفت
کشوری کز فره آهورمزد آباد بود
رو به ویرانی نهاد و بوی اهریمن گرفت
برگهای کارنامک هرسویی بر باد رفت
خاک غم بر دخمه شاپور شیراوژن گرفت
نغمه های پهلوی افسرد در نای هزار
زاغ بر سوگ عزیزان چمن شیون گرفت
پارسی گویی پدید آمد در آن روز سیاه
در حریم دولت سامانیان مسکن گرفت
چنگ را با نغمه های پهلوانی ساز کرد
تیغ بران هنر از پنجه دشمن گرفت
رودکی! ای پیشوای اوستادان بزرگ
ای که بر یاد تو باید جام مردافکن گرفت
آفرین بر طبع گوهربار تو کز بهر تو
نام نیک جاودانی را به پاداشن گرفت.
(۵)
سینه صاف مرمری دارد
دل نازک تر از پری دارد
می چکد از لب تو آب حیات
بر محمد و آل او صلوات.
جمع‌آوری:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع:
- دانشنامه‌ی آزاد، ویکی‌پدیا فارسی.
- مجلهٔ دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، سال ۱۶، شمارهٔ ۴، فروردین ۱۳۴۸.
- اثرآفرینان، زندگینامهٔ نام‌آوران فرهنگی ایران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، جلد چهارم.


0