شعرناب

هدیه روز زن

طنز پرداز نیستم اما همیشه چیزی تو چنته دارم که تو جمع دوستان مورد توجه قرار بگیرم. تو جمع خانواده ام تا جایی که ادب اجازه بده سربه سر بچه ها و بزرگترها می ذارم . اما در رابطه با مراسم و تجلیل از مقام زن و روز عشاق و
هزاران عناوین مختلف ؛ نفس موضوع برام مهمه تا جایی
هم که تونستم از هدایای گرون تبدیلش کردم به هدیه
معنوی و تقدیم شاخه گل؛ اما حالا متوجه شدم بعضی
وقت ها لازمه برای همدیگر مایه بذاریم. برای هم خرج
کنیم . این راهی برای نزدیکتر شدن و اهمیت دادن به
همدیگر محسوب میشه. این تجربه من بود. وقتی مادری از شکم خودش می گذره تا بچه ها بیشتر بخورند شاید ظاهر قضیه عادی باشه و حتی بچه ها میگن مامان عادت داره کم می خوره ... مامان دوست نداره خربد کنه مامان طلا و ... مامان سفر و مامان ....و ادامه داره یعنی خود مادرها حق
زندگی رو از خودشون دریغ کردند. حالا رسیدم به جایی که به مادرهای جوان بگویم: اول به خواسته های خودت توجه کن بعد سایرین. این کمک می کنه حقوق فردی تو پایمال
نشه و با امید زندگی کنی؛ بچه های شادتری را بار بیاری، نه بچه های پر مدعا. این تجربه من بود. تجربه شما چیه؟
راستی شعر طنزی هم در رابطه با روز زن بداهه سرودم
تقدیم نگاهتون.
بار دیگر رور زن آمد خدا
جیب مرد-ام خالی از پول و صفا
کارتهای بانکی اش را کرده گم
گشته اهل بی حواسی خانه گم
هر چه رشته م کرده پنبه پس چرا
آب خوش را کرده برما نا روا
هرچه می خواهد خرد از جان و دل
چون به روز زن رسد افتد به گل
حاضر است خرمای رفتن را خورد
از دو صد دینار خود دل برکند؟!
****
طنز بود این نباشد واقعی
مرد من هست آدم دل ساده ای
می خرد آخر برایم سیم و زر
شربتی سازد برایم بی ضرر
گفتنی ها را که گفتم هر چه بود
خیر دنیا در خرید هدیه بود😊
12بهمن 99
آذر .م


0