شعرناب

نگاشتی در باب شعر5

در ادامه مطالبی که ذکر شد، شعر را اندکی از دریچه فلسفه ی تاریخی مینگریم.
بسیاری مانند کانت محدوده ی عقلگرایی را به چالش میکشند اما توان فراروی از عقل را ندارند .نئوکانتیزم،تصویری از جهان در ذهن خود پدید می آورد و راه به سوی اختیار میگشاید تا تنها مرجع شناختی انسان حقایق بیرونی عنوان شود .لذا در این مفاهمه ی اندیشگانی،تنوع گرایی و تکثرگرایی به دنیای تکبعدی مدرن ،و سپس پسامدرن رسوخ میکند. در واقع نکته ای که ذهن شاعر در این اثر آنرا انعکاس میدهد تقابل پدیدارشناسی هوسرل با علم و عقل گراییست.زیرا تصاویر ذهنی آیدیالیستیک شاعر در تقابل با علم و ایدئولوژی و ..دچار اغتشاش شده است.
گرچه مارکس ،کانت و بسیاری دیگر از نظریه پردازان این حوزه ،تردیدی در دترمینیزم تاریخی ندارند و جدال های جامعشناختی و جنگهای ایدئولوژیک فرضیه های مرتبط را تایید میکند.
مفهوم جبر و اختیار اساس اندیشه ی ابیات میانی شعرست که میتوان با توجه به موتیف اثر در فیلد تاریخ فلسفه ‌،فلسفه ی دینی و ..به آن پرداخت.
مفهوم جبر و اختیار در مکاتب جبرگرا ،مکاتب صفت گرا(جبر وراثتی) و بسیاری از مکاتب ازین دست مفهومی قابل بحث است .
اما اصل نقد درون ماندگار ،هماره بران است که نظریات فلسفی حتی در گاههای شهرت و همه گیری به دلیل داشتن روان-جامعه شناسی تحلیلی در عرصه ی ساحات چندبعدی مورد انتقاد قرار گیرد و به نظرم نگاه فلسفه گرای تام میتواند به دلیل طبیعت خاص و تنوع و بسط راهکارهای اجتماعی در نگاه عموم چالش برانگیز باشد.
در ادامه از،نگاه سراینده ارجمند مانند بسیاری از نظریه پردازان معاصر، به آن دلیل که ساختارهای اجتماعی دارای نیروهای علی هستند ، توان بالقوه کنشگران در این عرصه میتواند منجر به ساخت تاریخ شود همچنین،تقدیرباوری ساختارگرایانه و نیز طعنه های اندیشه ورزانه به ماتریالیزم در این اثر هویداست .نیز فلسفه ی مکانیک کوانتوم در بیت چهارم ، گزاره های ذهنی و زبانی این جستار نو و بسیط را بیان میکند..در واقع در پس این همه شاخه های فکری دانشمحور و احساسی که شاعر در این اثر تجمیع میکند که میتواند مکتوبات تخصصی بسیاری را در حول شعر به همراه داشته باشد و انتلیگنتسیای سراینده را در وجوه بسیار نو با زبانی به روز شده به تصویر میکشد،
پرداختن به این شعر زیبا و ژرف به دلیل ضیق وقت و مباحثی که گاه سویگیریهای غیرهمگرا و یا برداشتهای متفاوت از تفکرات سراینده ی ارجمند دارد میسر نشد و در این چند خط تنها قسمتی از سگالش ارزنده و ادیبانه ی جناب آقای مجتبی شفیعی در شعر تکرار تاریخیم ، مورد واکاوی قرار گرفت.
در پایان ضمن سپاس از شاعر گرامی و پوزش از نقصانهای این نوشتار ، مایلم توجه خوانشگران گرامی را به این موضوع معطوف کنم که در پاسداشت اندیشه و زبان خود باید بدانیم و ادراک کنیم که چه نوع اشعاری را به ادبیات ملیمان اتیچ کرده ایم ، و مسببتات چه نوع نگرش فرهنگی را در عرصه ی ادبیات فراهم می آوریم.
# پاره ی پایانی نگاشتی در باب شعر تکرار تاریخیم ،به قلم جناب آقای مجتبی شفیعی


0