شعرناب

نون عشق

نون عشق
مامانم هر وقت درد دست و پاهاش کم میشه برامون نون میپزه، البته نه مثل قدیما رو آتیش هیزم،
روی اجاق گاز.
امروز بعد مدتها با هنرمندی دستای مهربونش عطر نون تازه تو خونمون پیچید.
مثل اونوقتا قابلمه ی گِلی رو که ما به گیلکی بهش میگیم گَمَج رو رو اجاق گذاشت تا حسابی گرم بشه.
بعد خمیری که از صبح گرفته بودو کم کم چونه گرفت و دونه دونه پهن کرد رو گمج...
انگاری با عطرش هوا هم مست شده بود! نسیم می رقصید و پروانه هم دست به دستش داده بود و نازکنان پر می کشید!
مثل اینکه به لطف عطر نون مامان پز، پاییزم بهاری شده بود!
راست گفتن عطر نون عطر زندگیه.
همیشه از خودم می پرسیدم چرا نونای خونگی حتی اگه بدون شیرو شکرو ادویه های معطرم باشن اینقدر خوش عطر و اشتها آورو لذیذن؟!
امروز بالاخره جواب سوالمو پیدا کردم.
راز اینهمه حُسنِ نون خونگی دستای مادره.
وقتی توی هر کاری یکم عشق مادری باشه نتیجه اش میشه یه چیز فوق العاده.
مثل بچها که حاصل عشق بی حدومرز مادرا هستن.
نمیخوام خدای نکرده از عشق پدر کم کنم، نه!
اما خب همه میدونیم سلطان عشق زمین مادره.
مامان وقتی نون درست می کرد از قدیما برام گفت؛
از اون روزایی که تازه عروس بودو از رو دست مادر و مادر شوهرش نون پختنو یاد گرفت.
مادر پدریم که خدا رحمتش کنه زن کدبانویی بودن.
انواع نونها و غذاهای محلی رو به خوشمزه ترین شکل ممکنه درست می کردن.
مامای سنتی هم بودن. بیشتر بچهای روستای ما و روستاهای اطرافو مامان بزرگ مرحومم به دنیا آورده!
مامان خیلی از مادرشوهرش تعریف میکنه
میگه خیلی مهربون بود. سیزده سال بیشتر نداشتم که عروسشون شدم
تقریبا هرچی بلدم از مادرشوهر مرحومم یاد گرفتم...
بیشتر وقتا با حرفای مامان آرزو می کنم سالهای دور گذشته برگردن و اون صفا و صمیمیت دوباره مهمون خونه هامون بشه.
بقول مامانم؛
الهی هرجا هستید تنتون سالم، دلتون خوش، نونتون گرم و آبتون سرد باشه. آمین
#سمیرا_خوشرو_شبنم


0