شعرناب

به درد شما نمی خورد


به درد شما نمی خورد !
می گویند : برای سازمانمان یک نفر برای مدیریت روابط عمومی می خواهیم کسی را سراغ نداری ؟
می گویم : جوانی بسیار توانمند و لایق هست که خیلی خوش اخلاق و خنده روست و تحمل و صبر زیادی هم دارد و همه به صداقت و درستکاری می شناسندش و او را امین می دانند . اما نمی دانم برای فضای کاری شما مناسب هست یا نه . چون موهایش بلند است و موهایش را روغن می زند و خیلی به ظاهر و تیپش اهمیت می دهد و کلی هم برای عطر و ادکلن خرج می کند و به لباس مرتب و تمیزش می رسد !
می گوید : البته می دانی که محیط سازمان ما خیلی مذهبی است و طبیعتا این سر و شکلی که تو تعریف می کنی با آن مجموعه خیلی سازگار نیست ولی حالا شاید بتوانیم قانعش کنیم که موهایش را کوتاه کند ! چون بالاخره فضای عمومی بر و بچه های ما بیشتر جوّ رفقای هیئتی و حزب اللهی است و حال و هوایشان اینطوری نیست .
ادامه می دهم : که راستش دور و برش هم آدمهای مختلفی هست و با همه جور آدمی کنار می آید و گر چه موضع اعتقادی قاطع و شفاف و صریحی دارد اما روابطش خیلی وسیع و متنوع است و بعضی رفقایش چندان مثل خودش نیستند .
بعد می گویم : البته مشکل دیگری هم در مورد بستگانش هست که فکر نمی کنم راه حلی داشته باشد ! دو تا از عموهایش از سران ضد انقلاب هستند که پرونده سنگین دارند !
می گوید : نه دیگر این اصلا نمی شود کاری کرد چون جواب استعلام از همان اول معلوم است .
می گویم : بله می فهمم شما هق دارید چون محیط کارتان خیلی مذهبی است چنین آدمی به درد شما نمی خورد !
اما آیا می دانی تمام اوصافی که من گفتم خصوصیات رسول خدا صلی الله و علیه وآله بود ؟؟
نگاهم می کند و دیگر چیزی نمی گوید !
هر دو سکوت می کنیم !
باقر رمزی باصر


0