شعرناب

مروری بر قالب های شعری مدرن1

نیمایی : شعری است با وزن عروضی منتها مصراع های آن مانند کلاسیک در قید و بند تعداد رکن نیست و می تواند کمتر از دو رکن و بیشتر از چهار رکن باشد.
قافیه جای منظم و مشخصی ندارد. معنا و مفهوم در عین پیوستگی شعر متغیر است.
برای پایان بندی سطرها می بایست حداقل یکی از موارد زیر به کار گرفته شود:
1. مزاحف کردن رکن آخر سطر
2. قافیه قرار دادن سطر با سطرهای دیگر
3. استفاده از هجای کشیده در آخرین هجای رکن آخر. یعنی پایان دادن سطر با یک یا دو هجای اضافه
4. در پاره ای موارد اتمام سطر با یک فعل
سپید : از آن به نام قالب شاملویی یا آزاد یاد می کنند البته برخی برای قالب نیمایی هم نام آزاد را به کار می برند. وزن عروضی ندارد اما آهنگ و ذهنیت های وزنی (در برخی از آنها) و موسیقی در آن نمودار است و قافیه هم در این نوع شعر جای ثابتی ندارد.
موج نو : نه تنها وزن عروضی ندارد بلکه موسیقی و آهنگ خاصی هم ندارد و تنها تفاوت آن با نثر و نوشته در عنصر خیال است.
* انواع شاخه های موج نو:
الف) شعر ناب (موج ناب):
جریانی است از شعر نو که توسط منوچهر آتشی در دهه ششم قرن معاصر در ایران بنیان گذاری شد.
شعر ناب را زیرمجموعه ای از موج نو می دانند به همین دلیل به آن موج ناب هم می گویند.
* از اولین اشعار شعر ناب سروده ی حمید کریم پور:
پذیرفتم که وقت سقوط عشق است از ارتفاع تقصير/ و گفتگوی دل با ستارگان غایب همیشه فرزانگی است/ شب از زخم نفس‌های‌تو سنگین است/ که از زانوی غلامان بسته رها می‌شود و نیشی از عقرب بغض ماه را چاره می‌کند/ تا هم آغوش شوند با آسمان سراسیمه و زمین گیج/ پس بیا خوابی که «بنفشه» را به یاد آورد و مهربان‌ترم بفرساي که بازتاب نگاهش مرگ را حقیر می‌کند/ آسوده نمی‌شوم از صداش که شکل پریشانی است/ و آزادی نقره‌گونش که تاوان بلند دارد.
ب) شعر حجم:
شاعر برای دست یافتن به واقعیت و فراتر رفتن از آن، از سه بعد فراتر می رود. شاعر برای رسیدن به ماورا واقعیت و فرارفتن از آن از سه بعد امور و اشیا حجمی می سازد و جهش یم کند. و جای پایی از خود در این جهش نمی گذارد. شاعر دریافت مقصود را آسان نمی گیرد. و به همین دلیل همیشه تعبیرهای تازه دارد و معمولا قابلیت تعبیر پذیری بسیار دارد.
این شعر ، شعر حرف های قشنگ نیست، بلکه شعر کمال است و در کمال وحشی و در کشفِ زیبایی خشونت دارد.
شاعر همیشه می خواهد واقعیتی خلق کند ناب تر و شدیدتر از واقعیت روزانه و معمول. از دروغ ایدئولوژی و از حجره ی تعهد می گریزد. به دنبال مسئولیت ها و تعهد های جهت داده شده نمی رود.
* مثال:
با نبض آرمیده
مهمان مختصر
گذر از من کرد
خالی در پشت در
معبر شدم
و در میان دو سو ماندم.
ج) پست مدرن (پسا نو گرا):
از ویژگی های این شعر ساختار شکنی و معناگریزی و نگاه متفاوت آن است. یک مقابله مداوم و نظردهی پیرامون مسائل غالب است.
*مثال:
فلسفه های پشت بام زده، فکرهای همیشه طاعونی
زجر تشخیص زندگی از هیچ، مثل تفکیک قیر از گونی
پرسه ها در هویت چندم، ترس از یک هزارتوی جدید
بین جمعیت جهان گم شد، فردیت های غیر قانونی
تا که این مغزها ورم بکند، تا خوره روح جمع را بجود
تا از این نقطه غم شروع شود، در اشارات گنگ بیرونی
فلسفیدن… و درد را دیدن، فلسفاندن… و درد را خواندن
آخر خط زندگی مرگ است، این مکانیزم شبه سیفونی
مثل دردی به شعرها پاشید، حجمی از دانش جهان کم شد
بَعد یک خوانش نو از هستی، سنگفرش پیاده رو خونی!
ادامه دارد....


0