شعرناب

دخترکی که دیگر نیست

اینروزها همه جاسخن از رومیناست...
رومینا و هزاران رومینای دیگر در جامعه ما به راحتی اب خوردن به قتل میرسند و ما در نبودنشان مرثیه سرایی میکنیم و زمین و زمان را به آتش میکشیم که چرا و هیچ جوابی نمیگیریم.
این است فرجام دختران و زنانی که بی گناه فقط به جرم عاشقی به اسم ناموس خاموش میشوند .
مقصر کیست ...
به کدامین گناه رویاهایم را سربرید
دستی که مرا تا آسمان میبرد
و من به چشمانش...
رومینا دخترکی که دیگر نیست
این قصه سر دراز دارد و این حکایت همچنان باقیست
و من به این فکر میکنم که چرا و‌چگونه آن پدر دلش آمد به چشمان معصوم دخترش نگاه کند و به راحتی جانش را بگیرد.
آن دخترک از عشق چه میفهمید که پدر را انقدر عاصی کرد که به راحتی ...
و هیچ جوابی نمیگیرم...
پدری که عاشق دخترش نبود چطور عشق را به دخترش اموخت که وقتی دختر عاشق شد او را به جرم عاشقی به قتل رساند.
معیار عشق و عاشقی چه بود برای دختر سیزده ساله که جانش را گرفت.
از کدام پدری چنین کاری برمی اید جز شیطان ،ایا جز شیطان نام دیگری دارد....


0