شعرناب

شروع شاعری

۱.مقدمه روباخاطره شروع کنم :
شایددرکلاس سوم ابتدایی بودم.هم مدیرمان آقای سیدمرتضی جاسمی وهم آموزگارمان آقای صدری کریمی که هردوسپاهی دانش بودند . اهل کرمانشاه وپسرخاله . بعدازاتمام خدمت سربازی بازهم هردو معلم شده بودند.
سه سال جلوترخانمم برای مناسبتی به زادگاه رفته بود.زنگ زدگفت آقای جاسمی رامی شناسی ؟ گفتم آری مدیرمون بوده. گفت خب الآن ازکرمانشاه به منزل پدرم اومده ، گوشی روبش میدم باهاش حرف بزن. خیلی خوشحال شدم.عجیب بود بعدازدههاسال ، هنوزلهجهٔ به شدت کردی اش راداشت ، متاسفانه هنوزمجردمانده بود.احوال آقای کریمی راهم ازاوگرفتم.خاطراتی برایش گفتم ...
۲.واماذی المقدمه :
امتحان انشاداشتیم.آقای کریمی دانش آموزان کلاس سوم هردوکلاس رابه بیرون دبستان بردوروی تپه ای بافاصله ازهم نشانید.موضوع انشاروگفت ومابرروی برگه های بلندامتحانی نوشتیم. کاغذباطله راآماده کردیم تاپیش نویس انشارادرآن شروع کنیم.آقای کریمی گفت.هرکس درضمن انشایش شعرمرتبط باموضوع انشا بنویسد نمرهٔ بیشتری می گیرد. می توانیدازخودتون الآن شعری درست کنید وبنویسید.
۳.به انگیزهٔ نمرهٔ بیشتر، خیلی به خودم فشارآوردم تایکی دوبیت جورکردم ونوشتم.
این قضیه سال هاادامه پیداکرد. وهرازگاهی که فکری واحساسی درمن شکل می گرفت آن راآهنگین می کردم ومی نوشتم.
یک شب ازحرم برمی گشتم ، دربین راه به آقای شیخ جوادمحدثی برخوردم که داشت به خانه می رفت. ازفرصت استفاده کردم ،غزلی که تازه سروده بودم ودرجیب داشتم برایش خواندم.گوش داد. گفت این که شعرنیست.بعدشعری ازخودش خواندکه از۱۲ امام تعبیربه ۱۲ خمرشراب کرده بود...
۴.سال هابعددرمنزل شاعری که زبانزدخاص وعام است والآن ۱۳ ساله که دیگردربین مانیست ، بودم . یکی ازبستگانش ازمن خواست تاشعری ازخودم بخوانم.یک دوبیتی که به لهجهٔ بختیاری دررثای برادرشهیدم سروده بودم خواندم.بعدخاطره باآقای محدثی رونقل کردم. بلافاصله آن شاعربزرگ گفت مگه شعرهای خودآقای محدثی خیلی شعره ..!
۵.آقای بابک قدمی واریانی (ققنوس)چندروزیست که پستی تحت عنوان :
پرسشی ازاساتیدمحترم سایت گذاشتهودرآن پرسیده :
اگر جهت درست نمودن وزن (تعدادهجاها)، زیبایی شعر تا حدودی از بین برود.آنوقت ارجحیت با کدام است؟ زیبایی یا وزن شعر؟
بنده به عنوان عضوی ازسایت اولین پاسخ روبرای ایشون این چنیننوشتم :
سلام
آرزوی توفیقات هرچه بیشتررا براتون دارم.
پاسخ :
ازتعدادوترتیب هجاهادرمصرع اول ، برای سایرمصارع الگومی گیریم.
دراین چارچوب برای زیباسازی تلاش می کنیم.
خندانک خندانک
۶.بعددیدم دوستان دیگری هم پاسخ های دیگری برای ایشون زیرنویس فرمودند.
تاالآن ،رتبهٔ این پست تاجایگاه دوم بانشاط ترین پست هارسیده.
۷.نوشته های زیادی ازاعضا ، باقالب های مختلف : نو ، نیمایی، سپید،افراغ اندیشه وغیره حتی غزل می بینم که موردتایید دوستان هم قرارمیگیره ولی مانندآقای محدثی بشون نمیگنایناکه شعرنیست.بلکه مانندآن شاعربزرگ مرحوم به عنوان شعرموردتمجید هم قرارمی گیرند.
۸.دراعتباروضوابط قالب های جدید غیرکلاسیک سوالات زیادی پرسیده میشه! که نشان ازوجودابهام دراین ناحیه داره!
درجواب فقط گفته میشه که اینهاهم بی وزن وقاعده نیستند! اماحرف مشت پرکنی هم دردست نمی گذارند.
۹.به نظرقاصراین حقیر میرسه که اشخاص علاقمند به شعرباید ابتدادرقالب های معروف کلاسیک آبدیده بشن ، بعداگرخواستندبه سراغ قالب های غیرکلاسیک بروند. چون چجورممکنه کسی که هنوز درحفظ وزن وقافیه ومضمون وفرازوفرودآسان قالب های کلاسیک مشکل داره ، بتونه ازپس این موارد در قالب های پیچیده ترغیرکلاسیک بربیاد؟!
۱۰.بنابراین ازاساتیدبزرگ سایت خواهش می کنم :
هرگاه به دلنوشته ای از شاعران مبتدی برخوردند که ضابطه ای رورعایت نکرده ، بدون تعارف زبان آموزش درپیش گیرند ومورداشکال روتوضیح بفرمایندوسفارش کنند که فعلادرقالب های کلاسیک فعالیت کنند.ممنون


1