شعرناب

شهید چمران

راستی چرا اول دبستان که بودیم معلم به حرف (چ)که رسید نگفت :
چه مثل چمران !!!؟
تا ما بپرسیم
چمران دیگر کیست ؟
واو بگوید یک اسطوره !
یک قهرمان!
یک همه چیز تمام !
یک...
یک...
مرد!!!
وما با تعجب بگوییم: مرد؟؟
مرد دیگر چیست ؟
قهرمان یعنی چه؟
واسطوره کیست ؟
واو لبخند بزند وبگوید :قهرمان اونی هست که مغز فزیک پلاسما بود می توانست ریش پرفسوری بگذارد کراوات بزند و پشت میز بنشیند و زندگی اش را بکند !!
هر چیزی که می خواست به پیشش حاضر شود
وبهانه زیاد بیاورد
این که کسی در ایران به او بها نمی دهد
این که کسی در ایران او را درک نمی کند
می توانست کراوات بزند ودر جای گرم نرمش بنشیند
گه گاهی مهمان این برنامه آن برنامه تلویزونی شود و از اوضاع اسف بار ایران بگوید و انقلاب مردم را یک اشتباه بداند
می توانست نوبل برنده شود و لبخند بزند به این چیز های کوچکی که خیلی ها بزرگش کردند
می توانست یک نگاه هم به کشورش نیندازد و بگوید نخبه کشورباید بماند جنگ برود که چه ؟
می توانست سالی یک مقاله علمی جهانی بدهد و همه برایش به به چه چه کند !!!
اما مردها
قهرمان ها
اسطوره ها
اینچنین نیستند !!!
او مغز فزیک پلاسما بود درست !!اما قبلش یک انسان بود!!!
شنیده اید که خون خدا یک روز گفت اگر دین ندارید آزاده باشید ؟
او هم دین داشت و هم آزادگی
برای همین بود که کراوات نزد و به جای کت شلوار لباس خاکی پوشیده وکلاه جنگی به سر گذاشت و اسلحه به دست گرفت وبند پوتین هایش را همیشه محکم نگه می داشت
برای همین بود که جای نرمش را رها کرد ومهمان جاده های سرد کردستان شد !!
قهرمان ها
اسطوره ها
و مرد ها اینچنین اند
عادت داشت لطیف باشد
آنقدر که گرگ میش صبح باشد و جاده های کردستان را طی کنند اما دستور ایست ماشین بدهد و کنارجاده بروند تنها برای لمس یک گلبرگ گل!!!
مرد ها
اسطوره ها و قهرمان ها کم از شاعران ندارند !!!وبعد از گفتن این جمله ها مدادهایمان را تراش می کردیم و با زیبا ترین خط مان می نوشتیم
چ مثل چمران
چ مثل مرد
چ مثل قهرمان
چ مثل اسطوره !!!
راستی چرا نکرده اند؟؟؟


3