تاریخ شعر پارسی فشرده ی تاریخ ادبیات (شعر) پارسی منبع : ویکی پدیا، دانش نامه آزاد . برگرفته از 32 منبع گردآوری، تلخیص و تدوین : ا.م غروب 1. مقدمه : هدف من از گردآوری و خلاصه کردن متن اصلی این نوشتار، کم کردن زحمت عزیزان شاعر، برای جستجو در این زمینه و جلوگیری از سردر گمی برای بیش ترآگاه شدن از سیر تاریخی شعر در ایران است. مسلماً این تلخیص برای این که برای خود سوادی ادبی در اذهان عزیزان شاعر دست و پا کنم نبوده وعلاقه ندارم که در زمینه های که چیزی برای گفتن ندارم، با سرقت سواد دیگران، ظاهر سازی کرده و خود را توانا نشان بدهم. از صاحبان اصلی این نوشتار تشکر می کنم. این تلخیص تنها تا دوره ی مشروطیت دنبال گردیده است. و فاقد بخش پایانی، یعنی دوره ی معاصر(قبل و پس از انقلاب اسلامی)است. 2. در باره ی ادبیات پارسی شعرو نثرفارسیدو گونه ی اصلی سخن وادب فارسی هستند. ادبیات نوین پارسی ، تاریخی هزار و صد ساله دارد. ریشه یادبیات پارسی نوین درادبیات باستانی ایران نهفته است. این ادبیات، تحت تاثیر متون اوستایی در دوران ساسانی به زبانهای پارسی میانه و پهلوی اشکانی پدید آمد. اما پس ازحضور اسلام در ایران و با الگوبرداری ازادبیات نظم عربی و ریشههای دبیری و نویسندگی دوران ساسانی، که ادبیات منثورعربی را ایجاد کرده بود، ادبیات پارسی نوین متولد شد. ادبیات شفاهی پارسی نیز به همان سبک باستانی خود ادامه یافت. ادبیات پارسی موضوعاتی مانند حماسه و روایات و اساطیر ایرانی و غیر ایرانی، مذهب و عرفان، روایتهای عاشقانه، فلسفه و اخلاق و نظایر آن را در برمیگیرد. حسب موضوع مورد کاربرد در یک آفریده ادبی پارسی ، در حیطه ادبیات حماسی، غنایی، تعلیمی یا نمایشی قرار میگیرد.ادبیات پارسی چهرههای بین المللی شناخته شدهای دارد که بیشتر آنها شاعران سدههای میانه هستند. از این میان میتوان به رودکی، فردوسی، خیام، سعدی، مولانا، نظامی و حافظ اشاره کرد. 3. ادبیات (شعر) ایران پیش از اسلام ادبیات در ایران پیش از اسلام به سرودههای اوستا در حدود ۱۰۰۰ قبل از میلاد باز میگردد. این سرودهها که بخشی از سنت شفاهی ایرانیان باستان بودهاند. اوزانباستانی شعردر ایران ضربی و هجاییبودند و به نظر میرسد این شیوه درزبان پارسی باستاننیز مورد استفاده بوده است. در دوره اشکانیانادبیات ایران تحت تاثیر نفوذ هلنیسمدچار دگرگونی شد. خنیاگران پارتی، سرودهای محلی را، که تا پس از اسلام نام پهلوی نیز داشتند را قرائت میکردند و این نوع شعر با آلات موسیقیتوام میشده است. با نفوذ فرهنگ مانوی در ممالک ایران و هنرگرایی آنان نوعی ادبیات شعرگونه ی مانویبه زبانهای پارتی, پارسی میانهوسغدیدر ایران پدید آمد. در آثار به دست آمده از واحه تورفاندر کشور چین آثار فارسی زیادی کشف شده که به این مقوله باز میگردند. در دوران ساسانیانآثار فقهی و دینی و داستانی زیادی به نگارش درآمد، که برخی مانند درخت آسوریک، یادگار زریران(هردو از دورهٔ اشکانی) (1)، کارنامه اردشیر بابکانو ماتیکان یوشت فریاندارای جنبههای ادبی نیز بودند. با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، بسیاری از این متون از میان رفت و برخی نیز توسط زرتشتیان نجات یافت و عمدتاً به هندوستانمنتقل گردید، که امروزه به ادبیات پهلویشهرت دارند. خط مورد استفاده در دوران پیش از اسلام برای نگارش آثار ادبی، خط پهلوی، خط مانویو خط سغدیبودهاست و برخی آثار هم به پازند نوشته شده و به دین دبیرهبودهاند. 4. تاریخ ادبیات (شعر) کلاسیک ایران، پس از اسلام ادبیات کلاسیک فارسیدر دوران اولیه اسلام در ایران، که تحت حاکمیت عربهای اموی و حکم رانان محلی آنان بود به صورت شفاهی آغاز به کار کرد. در این دوران نشانههایی ازعلاقهٔ مردم به شعر کهن در برخی متون ثبت شدهاست، که ترانهٔ کودکان بلخ و بصره نمونههایی از آن است. به هرحال تحت تاثیر صنعت شعری عرب، گونهای جدید ازادبیات، درایران پدید آمد که بیشتر مبتنی بر شعر بود. این شعر قالبی، گاهی در قالب های بومی عرب و گاهی در قالب های ابداعی ایرانی سروده میشد. در زمان بغتسما(۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی(ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد بغتسما محمد بن وصیفو فیروز مشرقیوابوسلیک گرگانیبه سرودن شعر پرداختند. پس از آن در دورهٔ حاکمیت عباسیان و فرمان یافتن عمال ایران، عباسیان برای حکم راندن بر بخشهایی از سرزمینهای ایران، زبان پارسی دارای گونههایی از شعر شد که عمدتاً قطعههای دوبیتی بود. در دورههای بعدی این آثار با روی کار آمدن سامانیان گسترش یافت. با اینحال نویسندهٔ کتاب تاریخ سیستان آغاز ادبیات پارسی رسمی را به دوره ی صفاریان و شاعرانی مانند محمد وصیف سگزیو بسام کوردمیرساند. 1.4 در سدههای اولیه اسلامی در دوره ی سامانیشعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، سرآمد بودند. عماره مروزیدر دوره ی آل بویه،می توان از منطقی رازی وغضایریدر شعر نام برد. در دوره ی غزنوی، فردوسی، عنصری بلخی، عسجدی، فرخی سیستانیو منوچهریشعر پارسی سبک خراسانیرا به کمال رسانیدند . 2.4 سلجوقیان و خوارزمشاهیان در زمان سلجوقیانو خوارزمشاهیانشاعران بزرگی چون اسدی، ناصرخسرو، قطران تبریزی،مسعود سعد سلمان، عمر خیام، امیرمعزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط،ظهیر فاریابی، جمالالدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابوالفرج رونی، سیدحسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاریآنان ظهور کردند. 3.4 حمله مغول و دوران تیموری شعر پارسی در دوره ی مغول متمایل به سادگی و روانی بود و اگر چه بعضی شاعران به پیروی از قدما یا به سبب تمایل به آرایههای ادبی و تکلفهای شاعرانه به شعر مصنوع روی آوردند؛ این امرعمومیت نداشت و حتی همان شاعران مقلّد و گاه متصنع، در مقابل اشعار دشواری که به منظور اظهار مهارت و استادیشان میسرودند، اشعار سادهٔ بسیار داشتند که قصّهٔ دل و ندای ذوقشان بود. بیش تر مثنویها و همهٔ غرلها و غالب قصیدهها به زبان سادهٔ روان و گاه نزدیک بهزبان محاوره ساخته میشد. یکی از سببهای سستی برخی از بیتها و یا به کار بردن ترکیبهای نازل در پارهای از شعرهای این دوره، همین نزدیکی به زبان محاوره است. اما این که بیش تر شاعران، به خصوص غزلسرایان، در پایان این دوره به زبان سادهٔ تخاطب متمایل شده بودند؛ به این علّت بود که رابطهٔ گروهی از آنان با آثار استادان بزرگ پیشین نقصان یافته و نیز دستهای از آن شاعران ترکزبانی بودند که پارسی را میآموختند و هنگام سخنگویی ناگزیرسادهگویی میکردند. هم راه این سادگی، بیان یک خاصیت دیگر توجّه به نکتهسنجی و نکتهیابی و نکتهگویی است؛ یعنی گنجانیدن نکتههایی باریک در شعرها همراه با خیال دقیق و نازک بینی تام که معمولاً از آنها در شعر به مضمون تعبیر میشود. چنین نازک خیالیها و نکتهپردازیها در شعر فارسی، به ویژه شعر غنایی ما از قدیم وجود داشت؛ امّا هر چه از قرنهای پیشین به زمانهای متأخّر نزدیک شویم، قوّت آن را محسوستر و به همان نسبت ، سادگی الفاظ را برای سهولت بیان بیشتر مییابیم. در قرنهای هفتم و هشتم، شاعرانی چون خواجو و سلمان و به خصوص حافظ توانستهاند، نکتههای دقیق بسیاردرالفاظ عالی منتخب بگنجانند و خواننده را گاه از قدرت شگفتانگیز خود به حیرت افکنند و همین توانایی ساحرانهاست که باعث شد جانشینان آنان و به ویژه شیفته گان حافظ، دنباله ی کارش را در نکته آفرینی به گیرند؛ غافل از آن که «قبول خاطر و لطف سخن خداداد ست». لازمه ی پیروی از نکتهآفرینیهای حافظ احراز قدرت فکری و لفظی اوست؛ ولی شاعران عهد تیموری غافل از این اصل به گونهای روزافزون به تکاپوی یافتن نکتههای باریک افتادند و در گیرودار این تکاپو گاهی از رعایت جانب الفاظ باز ماندند و با این عمل مقدمات ایجاد سبکی را در ادبیات پارسی فراهم کردند که از آغاز قرن دهم، قوت آشکار یافت . در این دوره ، سعدی، مولویو شمس، محمود شبستری، کمالالدین اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغهای، امیرخسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجیو حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند. دوره تیموریانکه دنباله ی دوره مغول محسوب میشود، جامیظهور کرد. 4.4 دوران نوین ایران در دوره ی صفویان شاعرانی مانند: محتشم کاشی، عرفی، صائب،بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، پدیدارشدند. در دورهٔ افشاریان،در میان بعضی از شاعران، اندیشههایی در ردّ سبک هندی پدید آمد. برخی شاعران در دوره ی زندیهوقاجاریهمثل هاتفو پسر او سحاب، مشتاق اصفهانی، عاشق اصفهانی، و آذر بیگدلی(لطفعلی بیک شاملو) بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال شیرازی، قاآنی،فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و گروهی دیگر نماینده ی این سبکاند(2).طاهره قرةالعینیکی از زنان شاعر این دوران است. 5.4 ادبیات مشروطه در دوره ی مشروطیتتحولی در روش فکر شاعران پیدا شد. ادیبالممالک فراهانی، ادیب پیشاوری،پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر،ایرج، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی،یاسمی،یغما، و گروهی دیگر از معاصران نمایندگان شعراین دوره هستند.
|