شعرناب

تراژدی

ميخواهم پاک کنم حافظه ام راازتمام خاطراتی که ازتو دستورمیگیرند و هر روز مرا به دار می آویزند...
برای یکبارهم که شده میخواهم سنم راباتعدادبغضهای گره خورده درگلو حساب نکنم
وقتش رسیدهازدلم بتکانم غبار سالها آزردگی را...
برای پایان یک تراژدی حتمن نباید با تپانچه به سرت شلیک کنی
همیشه نبایدقید پرواز را زد...


2