دلنوشته - بهانهٔ آمدنتسلام... امیدوارم حالِ تو و گلدانِ شمعدانیها خوب باشد. همینکه تو خوب باشی، حالِ من هم خوب خواهد بود. هر شب با شببوهای باغچه برایت سلامتی آرزو میکنم. این روزها بیش از هر وقت دیگری، دلِ پر آشوبم بهانهٔ آمدنت را میگیرد. آمدی آفتاب با خود بیاور که هوای اینجا خیلی سرد است. اینجا قحطی عشق است و خانهٔ یاکریمهای عاشق ویران. تو بیا تا از این سرگردانی نجات پیدا کنیم. سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
|