شعرناب

لیخند خدا

پشت ماشین مدل بالا خارجی
با غرور و تکبر به گاز حمله می کرد
انگار جاده را به ارث برده
بوی ادکلن، سیگار مارلبورو
فضا را کلافه کرده بود
به جاده امان نمی داد
ناگهان جاده پیچید
او نپیچید
بعد آن صحنه دلخراش سقوط
آرامش در ته دره حکمفرما شد
نو کیسه، کیسه هوا را کنار زد
به هر زحمتی از خورو مچاله شده بیرون آمد
سیگارش را روشن کرد و گفت
زندگی خود را مدیون ماشین مدل بالاست
خودرو ها همچنان با سرعت از پیچ رد می شدند
وخدا عاشقانه به حرف مرد می خندید


2