شعرناب

کاش در کودکیم می ماندم

کاش درکودکیم میماندم آن زمان که غصه راباهرلگدی که به توپ بازی می زدیم ازخودمان دورمی کردیم
کاشدرکودکیم میماندم لحظه های شیرینیکه توکوچهپس کوچه های محله می دویدیم وباقهقه های ازته دل تنهاچیزی که هرگزبهش فکرنمیکردیم ترس ازافتادن بودوآسیب دیدن.
کاش درکودکیم می ماندم بایک پفک نمکی ویک بسته شکلات کیت کت ذوق زده می شدیم واونم باهمبازیهامونشریک می شدیم
کاش درکودکیم می ماندم وهنوز بهترینم درکنارم بود،منو تامدرسه می بردوبرمی گردوند وتومسیرکلی حرفهای قشنگ میزد واون عروسکهای خوشگلروکه هنوز همدم تنهاییهام هستند رومی خرید ومی گفت :دخترم توعروسکتوبغل کن و‌بیابغل بابا...
کاشدرکودکیم'برایهمیشه'جاماندهبودم....


2