شعرناب

انسان یا حیوان

دنیا عجیب است در کوچه ها دیدم برادری برادرش را سگ صفت خطاب کرد اما نمیدانم کدام صفت سگ را به برادرش چسبانده بود.اگر وفا بود که با ان صورت افروخته نباید میگفت اگر مهربانی بود که با اتش فریادش یکی نمیشد .شاید اگر بخواهیم به سگ فحش بدهیم باید بگوییم ای انسان صفت.خیلی فکرم مشغول شد گشتم میان لغت نامه ی افکارم.شنیده ام به بعضی گربه صفت میگویند چون گربه بی چشم و روست صفت خوبیست برای خواندن ادمهایی که نمک میخورند ولی نمکدان میشکنند اما من ندیدم گربه ای که از صاحبش دزدی کند حتی با وجود غریزه شکار باز هم جوجه های زرد کوچک بچه ی صاحبخانه اش را نمیخورد.شاید به نان و ماست حلال بیشتر دلخوش باشد تا به گوشت گرم جوجه.خیلی ازین قبیل کلمات هست ولی وقتی خوب دقیق و با تامل نگاه میکنم میبینم بد نیست گاهی خر بود مثل یک خر خوب سرمان به کار خودمان باشد گاهی گاو باشیم به درد بخوریم بی منت ببخشیم گاهی ماهی باشیم و در فشار تنگ های لعنتی سکوت کنیم فریادهایمان را گم کنیم بین حبابها بین ابی که پر کرده دهانمان را.این روزها حتی حیوان هم نیستیم.بیخود با ابروی حیوانات بازی میکنیم.
وقتی میبینم جنایاتی که انسانها مرتکب میشوند حتی در خوی و روش وحشی ترین و درنده ترین حیوانات نیست میگویم یعنی ما اشرف مخلوقاتیم یا جایمان عوض شده شاید حق یک جانور دیگر را خورده باشیم.از کشتن و پوست کندن و تاکسودرمی حیوانات بی زبان بگیر تا قتل و تجاوز و فروش و قاچاق اعضای بدن و تولید و توزیع مواد مخدر بگیر تا اخرش شاید اخرش ازین هم بدتر باشد.میگویند یک لایه های عمیق تری از جنایات هست که ما هنوز نمیدانیم و نشنیده ایم راستی یعنی میشود ازین بدتر هم وجود داشته باشد؟
چرا خوب نباشیم خوبی خیلی مزه میدهد .وقتی یک ابنبات روی لبی خنده میکارد .وقتی یک هدیه کوچک قلبی را مالامال از محبت میکند وقتی اشک شوق در دیدگان همنوعت موج میزند حتی وقتی با یک تکه نان خشک یک سگ برایت دم تکان میدهد یا یک تکه استخوان که به زور دو گرم گوشت در گوشه کناری که دستمان نرسیده بخوریم باعث سیری یک گربه میشود اینها باعث میشود ما بشویم اشرف مخلوقات .
من مطمئنم هر ذره از عالم هستی بازتاب میدهد محبت را عشق را دوستی را.حتی یک کاکتوس یک گل یک درخت چرا غرور کاذبتان را نمیگذارید کنار ما هیچ نیستیم .تنها دارایی ما قلب ماست میشود خاکش کنیم و میشود هدیه بدهیم به دیگران میشود بعد مرگمان خوراک مورچه ها بشود و میشود بچرخد بین تمام کسانی که دوستمان دارند.
هر روز یک محبت جدید را تجربه کنید همینطور که دوست دارید یک غذای جدید را تجربه کنید.
زمین گرد است میچرخد و میچرخد تا برسد به دستانتان یک روزی یک جایی یک کسی پیدا میشود که یادتان می اورد یک جایی شما قلب و روح یک نفر را با محبت جلا داده اید.
امتحانش مجانیست شاید خیلی وقت نداشته باشید.
شعله


1