مقاله ای درباره شعرنو شاعر ان گرامی ابتدا چند شعر از مولانا واستادشبستری می آورم که نشان میدهد همه چیز در جهان هستی تغییر پذیر است چیست نشانی آنک هست جهانی دگر نو شدن حالها رفتن این کهنههاست روز نو و شام نو باغ نو و دام نو هر نفس اندیشه نو نوخوشی و نوغناست همیشه کهنه به نو تعییر میکند ماهم میگوییم شعر نو هیچ چیزی ثابت و برجای نیست جمله در تغییر وسیر وسرمدی است هیچ چیزی ثابت وپایدار نیست بغییر از پرودگار جهان هستی همه چیز روش تغییر را سیر میکند بسوی کمال شعر کلاسیک هم مسیر تغییر را طی میکند همیشه ثابت نیست شعر نو هم آمده ودر آینده تغییر خواهد کرد در جامعه بشریت هیچ چیزی ثابت نیست چون اگر ثابت بشود دیگر زمان ومکان معنی نداردومانند مرداب میشود در شعر وفرهنگ ورفتارافراد جامعه ی انسان ها این روند حاکم است خداوند همه ی پدیده هارا جهت دار بسوی کمال خلق کرده است سکون معنی ندارد چون زمان استمرارماده است ومکان انتشار.ماده است جهان در حرکت از قوه به فعل است همیشه در حرکت میباشد در حرکت به سوی کمال وتازه تر شدن ٬نو شدن. باورهای اجتماعی جامعه در تمام زمینه ها ی علمی ،اجتماعی ،فرهنگی ،تولیدی ،و.... نسبت به گذشته پیشرفت کرده دستگاه های موسیقی،نوع آهنگ سازی ،نوع آواز خوانی نسبت به گذشته پیشرفت کرده تخولات شاعر وبرداشت های اجتماعی شاعر نسبت به گذشته عوض شده چرا نوع سرودن شعر عوض نشود نسل جدید نوعی سرودن شعر در جامعه ما خلق کرده که با باورها وفرهنگ جامعه وآهنگ های جدید تطابق دارد چراما از آن استقبال نکنیم چرا کمکش نکنیم تا زمینه ی شعری زبان مادری ما گستردتر شود وشعر وشاعری وسعت پیدا نکند تا فرهنگی بالاتر به دنیا معرفی کنیم وتوان شاعری خودرا بالاتر ببریم شعر کلاسیک به جای خود مورد احترام است وشاعران معاصر در سرودن آن فعال هستند ولی با سرودن شعر نیمایی ،سپید استقبال میکنیم ومیدان روش سرودن شعررا توسعه میدهیم تا فرهنگ میهن را گسترش وتواناتر کنیم پس نتیجه می گیریم دنیای ما دنیای تفاوت ها است تفاوت در دنیای ما اجتناب ناپذیر است چون همه چیز مثل هم نیست پس باید تفاوت را پذیرفت شعر کلاسیک با شعر جدید ونیمایی ،سپید متفاوت است ولی هردو شعر هستند کلاسیک به روش خودش ونیمایی وسپید به روش خودش می باشدچون از دو نسل متفاوت هستندچون همه ی نسل ها ی بشریت مانندهم فکر نمی کنند چون اگر دو نسل مثل هم فکر کنند پس جامعه بی حرکت بوده وپیشرفتی نداشته است چون مثل هم بودن یعنی ساکن بودن اگر همه ی دنیا مثل هم بودند پس همه چیز ساکن بود چون تغییری وجود نداشت که حرکت ایجاد کنند پس زمان ومکان ساکن بود زیرا در سکون زمان ومکان وجودش بی معنی است م ب انصاری دزفولی ۲۳۳۹۶ ۲۳۳۹۶
|