گزیده رباعیات رضیالدین آرتیمانی ********** گردآوری ابوالقاسم کریمی شنبه - ۱۵ تیر ۱۳۹۸ 06:17 منبع:سایت گنجور ********** رفتم بر آن نگار سیمین غبغب گفتم بسفر میروم ای مه امشب روئی چو قمر،زلف چو عقرب بنمود یعنی که مرو هست قمر در عقرب *** آهم ز فراز آسمٰانها بگذشت اشکم ز محیط هفت دریا بگذشت گفتی که به کار سازیت برخیزم بنشین بنشین که کار از اینها بگذشت *** ای دل شادی به سوز ماتم این است بیگانه عٰالم غمی، غم این است دوزخ به مکافات تو درمانده و تو جنت طلبی برو جهنم این است *** ای آن تو را بسی غم تنباکوست خوش باش که هر خار و خسی تنباکوست اوقات تمام تیره و تلخ گذشت گویا همه عمرت، نفسی تنباکوست *** هر دل که رهین تن بود او دل نیست در عالم دل خبر ز آب و گل نیست راهی نبود که او بمنزل نرسد جز راه محبت، که در او منزل نیست *** از ذرهٔ سرگشته، قرار تو کجاست وی مشت غبار، اعتبار تو کجاست در آمدن و بودن و رفتن مجبور ای عاجز مضطر، اختیار تو کجاست *** در باز بروی دلم از ناز نمیکرد هر چند که در میزدم، آواز نمیکرد با غیر اگر صحبت او گرم نمیبود دل در بر من بیهده پرواز نمیکرد *** گاهیم چو مرده در کفن میسازد گاهی از من، هزار من میسازد میسوخت مرا اگر نمیسوخت دلم این میسوزد که او بمن میسازد *** این خلق جهان به یکدگر کینه ورند گویا که ز مرگ خویشتن بیخبرند همچون دو سگ گرسنه از بهر شکم از روی حسد بیکدگر مینگرند *** صد شکر که یادت همه از یادم برد وین هستی موهوم ز بنیادم برد گفتم که دمی گریه کنم آهم سوخت رفتم که دمی آه کشم بادم برد *** در وادی معرفت نه گیر است و نه دار کانجا همه بر هیچ نهٰادند سوار رفتم که زمعرفت زنم دم، گفتا دریا به دهان سگ مگردان مردار *** ای آنکه ز عشق تو مرا نیست قرار زین بیش بدست غصه خاطر مسپار بر هر بد و نیک پرتو انداز چو مهر بر ناخوش و خوش گذر تو چون باد بهار ***
|