سروش، برترین قالب در کوتاه سرایی فارسی(با دلایل کارشناسانه)سروش، برترین قالب و دستگاه کوتاه سرایی در شعر فارسی با ویرایش تازه ای که در بیست و نهم خرداد نود و هشت در قالب سروش انجام داده ام؛ یعنی افزایش دو لَختیِ نیمایی به انواع سروش، اکنون سروش را با اقتدار، برترین قالب کوتاه سرایی در شعر فارسی می دانم. سروش را اگر با قالب های سپیدنویسی مانند پریسکه مقایسه کنیم، موزون بودنش به تنهایی آن قدر کفّه ی ترازو را سنگین می کند که به نظر می رسد لازم نباشد مقایسه را ادامه دهیم و البته اگر هم ادامه دهیم، سروش با این همه توانمندی، کم نمی آورد. حال اگر سروش را با سه گانی مقایسه کنیم، می بینیم که سه گانی از نظر طول قسمت ها فقط سه گانی است؛ اما سروش اگر بخواهد می تواند به صورت دولَختیِ نیمایی(و نه دو مصراعی با طول مساوی که محدوده ی قالب مفرد است) بیاید و در کوتاهی و ایجاز، سه گانی را به راحتی پشت سر بگذارد و سروش اگر بخواهد می تواند مانند سه گانی دارای سه قسمت باشد و باز اگر بخواهد، می تواند بیش از سه قسمت داشته باشد و خلاصه: مطابق با نیاز کلام و صلاحدید شاعر، می توان سروش را کوتاه تر یا بلندتر به کار بُرد و مانند سه گانی، در تعداد لَخت هایش ثابت و جامد نیست. سروش به آرایه های ادبی، نگاهی پذیرنده تر دارد و شیوا تر است و عدم قافیه مندی قسمت پایانی در سروش، حالتی اصلی و ترجیحی تأکیدی دارد نه این که مانند سه گانی در حالت فرعی و فقط به نُدرت از آن استفاده شود و گفته بودیم که عدم قافیه مندی قسمت پایانی پس از قافیه مندی همه یا بیش تر قسمت های قبلی، به دلیل شباهت زدایی و غافلگیرکنندگی اش باعث کوبش پایانی بهتر می شود. در مقایسه ی سروش با رباعی و دوبیتی هم پی بردن به امتیازات سروش شاید خیلی مشکل نباشد. سروش هم به شکل سنتی و هم به شکل نیمایی می تواند به کار برود و در واقع، حالتی تلفیقی دارد؛ اما رباعی و دوبیتی از این امتیاز، بهره ای ندارند. سروش می تواند از دو تا پنج لَخت داشته باشد؛ اما رباعی و دوبیتی همیشه در چهار مصراع می مانند و تنوع پذیر نیستند. جایگاه قافیه در رباعی و دوبیتی، ثابت و مربوط به مصراع های اول و دوم و چهارم است و فقط مصراع سوم، آزادی عمل دارد و به خواست شاعر می تواند با قافیه یا بدون آن باشد؛ اما در سروش، جایگاه قافیه، ترجیحی است نه اجباری و به تناسب نیاز شعر و صلاحدید شاعر حتی می توان از سروش بدون قافیه هم استفاده کرد؛ مثلا وقتی سرایشگر سروش ببیند در مورد خاصی ممکن است مفهوم، فدای قافیه شود، این اختیار را دارد که از قافیه صرف نظر کند؛ اما این امکان در رباعی و دوبیتی نیست. عدم قافیه مندی لخت پایانی در هنگامی که همه یا بیش تر لخت های دیگر سروش، دارای قافیه اند، به کوبش پایانی آن کمک می کند؛ ولی رباعی و دوبیتی چنین امتیازی ندارند. در بین این قالب هایی که در کوتاه سرایی می شناسم و ظاهرا قالب دیگری یا قالب دیگرِ قابل اعتنایی هم نداریم، بنده قالب سروش را برترین قالب(و دستگاه شعری) در کوتاه سرایی شعر فارسی می دانم و این را از روی مطالعه، آگاهی و تجزیه و تحلیل های کارشناسانه اعلام می کنم. اکنون نخستین سروش های دو لَختیِ نیمایی ام را که در تاریخ سی ام خرداد نود و هشت (روز پس از ویرایش مبنایی سروش) سروده ام، به ترتیب زمان سرایش تقدیم می کنم: 1- زنده در گور شد خیالِ وصال / گَرد، گَرد، گَرد ... .// 2-قهر، بد بود / یاد آن روزهای خوب بخیر!// 3-از بهانه نگو / نزدِ نیلوفرانِ این مرداب .// 4-گِلِه نیست/ هست نیلوفر.// 5- دستت آماده کن!/ "دل گِرو در کِرِشمه های تمشک!" 6- ماه، مالِ کسی ست/ چشم هایم! پلنگِ او نشوید! // 7- فکرِ دیگر کن! / ماه را ابر، مالِ خود کرده. // 8- یک جهان، نیرو ست/ چایی از دست پر محبت تو. // 9- دُزدِ ایمان است/ خُلقِ تنگِ امینِ دینیِ خَلق.// 10- من نمی میرم/ که نوشتم قسم به نبض قلم.//
|