شعرناب

رسالت هنرمند و زبان فارسی (به مناسبت روز پاس داشت زبان فارسی و گرامی داشت حکیم فردوسی پاکزاد)

رسالت هنرمند و زبان فارسی
(به مناسبت روز پاس داشت زبان فارسی و گرامی داشت حکیم فردوسی پاکزاد)
انسان موجودی اجتماعی است که حدود 60% حیات وی حیات جمعی است و در تعامل درست با همنوعان خود و البته با تمامیت محیط زیست پدیدار می شود. انسان به عنوان اشرف مخلوقات، علاوه بر حیات زیستی از حیات طیبه یا حیات الهی نیز برخوردار است که فرا تر از نیازهای جسمی را شامل می شود. در این ارتباط است که رفتارهای انسانی همچون خیرخواهی، عدالت، ایثار، عشق و علاقه هنری معنی دار است. این توان به مدد رشد مغزی، به انسان عطا شده که بعضی متوجه آن بوده و آن را در خود می پرورند ولی برخی دیگر آن را به فراموشی و زنگار زمان می سپارند. همچنان که بیان شد، حیات اجتماعی انسان در تعامل سازنده با دیگر انسان ها و حتی فراتر با محیط او، یعنی تمامی خلقت محقق می شود. در این تعامل درست است که فرد احساس می کند برای جامعه فرد مفیدی است. نیاز به احساس مفید بودن، یک نیاز روانی است که از هدف دار بودن خلقت انسان منشاء می گیرد. خلقت یک امر جاری است و هر لحظه ی زندگی ما گرچه با لحظه قبل در ارتباط است ولی همان نیست. لحظه جدید و حدوث جدیدی است که در سیر تکامل است و تکرار نیست. در تجلیات الهی تکرار وجود ندارد. انسان نیز موجودی الهی است و از حیات طیبه برخوردار است. لذا اگر احساس کند که زندگی او تکراری است و در جا می زند، نمی پذیرد و احساس پوچی و مفید نبودن به وی دست می دهد. هنرمندان در این تعامل اجتماعی نقش چشمگیری دارند، زیرا همه انسان ها به ذات یا هنرمند هستند و یا هنر را دوست دارند. متوجه هنر هستند و از آن لذت می برند. هنر یادآور انسانیت آن ها است. هنر با لطافت و دلپذیری، پیامبر گونه انسان ها را به تفکر وا می دارد و هدایت می کند. هنرمندان رسالت خود را در ارتقای حیات اجتماعی انسان ها به انجام می رسانند. هنرمند خازن خزانه فرهنگی و تاریخی جامعه است. به گونه یاخته های عصبی در مغز جامعه ، رسالت او تقویت حافظه فرهنگی و تاریخی اجتماع انسانی و انتقال پیام، با استفاده از ذوق هنری، توان نکته سنجی، ریزبینی و کل نگری خود است. لذا هنرمندی که هنر را فقط برای هنر، یا هنر را فقط برای خود می خواهد، خودخواهی بیش نیست. هنر(هُوَ نَرَ ) الهی است و از جنس خودخواهی نیست. هنرمند حتی آنجا که از خود سخن می گوید، تنها آرزوهای شخصی خود را بیان نمی کند، بلکه به آرمان ها و سعادت نوع بشر نیز توجه دارد. چنین است که شاهد رویکرد بی سابقه جامعه جهانی به افکار والای شاعر بلند مرتبه ایرانی، جلال الدین محمد مولوی در سال های اخیر هستیم. این نشانی از عمق نیاز بشری است که این شکّر فارسی را عالمی خریدار است تا کام جان شیرین کند، گرچه به ترجمانی که حلاوت کاهد. در بین هنرهای گوناگون، سخن منظوم به دلیل نظم و آهنگین بودن آن همواره مورد توجه خاص و عام بوده است. شاعر توانمند می تواند آرزوها، غم ها و شادی های جامعه را به دل نشینی منعکس و کجروی ها را به دل پذیری نکوهش کند. شعر خوب غبار از گوهر اندیشه و زنگار از آیینه ی سینه می زداید و اشتیاق به حیات طیبه را گسترش می دهد. اگر هنرمند خاصه نویسنده و سراینده نتواند از خودش عبور کند، بهتر است دل نوشته های خودش را یاداشت کند و برای خودش نگه دارد یا پس از مدتی آن ها را از بین ببرد. اگر انتشار می دهد، یعنی در حیطه همان تعامل اجتماعی است. پس در این صورت باید قواعدی را رعایت کند. توجه به بن مایه های فرهنگی تعهد ذاتی یک هنرمند مردمی است. لازم است جهانی بیندیشد و بومی عمل کند. تنوع فرهنگی، دست مایه تعامل اجتماعی، نشاط جامعه و پایداری در مقابل تهاجم جهان خواران است. آن ها تمامی تلاش خود را صرف یک دست کردن جامعه انسانی می کنند و در این راستا حتی تخریب بنیاد خانواده را در دستور کار خود دارند. تسلط بر جامعه یک دست و تابع مولفه های فرهنگی خودساخته آن ها کار آسانی خواهد بود. نسل کشی ها، ایجاد ابهام فرهنگی و تسلط بر افکار عمومی به مدد رسانه های گسترده و کارآمد، همگی در جهت این اهداف شیطانی است. پس لازم است هنرمندان به عنوان وجدان بیدار جامعه متوجه این آسیب ها باشند و از هنر خود در جهت حفاظت از سلامت همه جانبه جامعه، هنرمندانه استفاده کنند. ما ارزش های فرهنگی بسیار غنی و دیرینه ای داریم که مورد توجه اندیشمندان صادق و عامه جهانیان است. غفلت خود ما از این ارزش ها قابل پذیرش نیست. درست است که امروز با ابزارهای جدید و سرعت های بالا و شبکه های ارتباطی گسترده سروکار داریم و بارها از زبان جوانان شنیده می شود که "ما در دنیای پسا مدرن زندگی می کنیم"، ولی نباید فراموش کرد که این ها ابزارهای رسیدن به هدف هستند نه خود هدف. مبانی شایستگی های انسانتغییر نمی کند، راستی و صداقت، دقت و ریزبینی، همنوع دوستی، احترام به طبیعت، اعتقاد به وحدت در خلقت و توحید، هنوز هم پسندیده و مطلوب انسان است. دروغ گویی، حیله گری و تزویر، زیاده خواهی و استکبار، بی حرمتی به ذات انسانی انسان ها و بی بند و باری نسبت به محیط زیست هنوز هم نکوهیده است. پس ما نباید آن قدر شیفته این ابزارها باشیم که از اهداف انسانی خودمان غافل بمانیم. فضای مجازی هم یکی از این ابزارها است.
فضای مجازی خود یکی از نعمت هایی است که در دسترس انسان هوشمند قرار گرفته است ولی باید توجه داشت که شمشیری دولبه است. یک لبه اهریمنی و یک لبه ایزدی، تا هدف از ورود به آن چه باشد. لبه اهریمنی آن همین جاسوسی ها و ترویج کج فهمی ها و فساد به اشکال مختلف است و لبه ایزدی آن توسعه و بهبود تعامل اجتماعی، انتقال دانش، گردشگری مجازی و بسیاری دیگر از کاربردهای سازنده است. پس لازم است که این فضا پاک نگهداشته شود. آلودگی های این فضا به سرعت همه گیر می شود و سلامت آن هم ارز سلامت هوایی است که در آن تنفس می کنیم. البته استفاده افراطی و اعتیاد به این فضا و ابزارهای مدرن بی دردسر نخواهد بود. تلاش کسانی که از این فضا برای توسعه حیات اجتماعی انسان ها استفاده می کنند و آن را پاکیزه نگه می دارند، قابل تقدیر است. مشارکت هوشمندانه جوانان در این فضا، پیام آور نشاط، صداقت و نوآوری است و حضور فرهیختگان نیز غنیمتی است که باید پاس بداریم. سود جستن از این فضا برای گسترش و حفظ غنای زبان فارسی امکانی خجسته است که به همت عزیزان در اختیار همگان قرار دارد.
یکی از مولفه های الفت فارسی زبانان در گستره جغرافیای فرهنگی زبان و ادبیات فارسی غنای زبان فارسی است که در گستره وسیع واژگانی و چند بعدی معنایی وازه ها نهفته است. لذا بر جوانان فرهیخته است که این گستردگی و عمق واژگانی زبان فارسی را حفظ کنند و آنچه را که از گذشتگان دریافت کرده اند، غنی تر به آیندگان بسپارند. یکی از رسالت های شعر نیز همین است که از کوچک شدن خزانه واژگانی زبان جلوگیری کند. خاصه در زمانی که عوامل مختلفی غنای فرهنگی زبان های گسترده پهنا و عمیق را هدف قرار داده است و آن ها را در چنبره دگرگونی بسوی سادگی وکوچک شدن، تحت فشار قرار می دهد. هدف آن است تا زبان را به واژگانی چند که برای محاوره ای سریع در محدوده کاربردهای ماشینی لازم است، محدود کند. عواملی همچون حاکمیت رایانه بر تمامی جنبه های زندگی انسان امروزی، سرعت بسیار زیاد گردش اطلاعات، رسانه های فراگیر، وسایل ارتباطی کوچک همراه و نیز هجوم واژگان بیگانه به نشانه تشخص یا به ضرورت، به علت کم کاری استادان زبان و فرهنگستان زبان فارسی. این همت جوانان ارتباط شاخ و برگ های نورس نسل های آینده را با ساقه تنومند و ریشه های عمیق گذشته خود حفظ خواهد کرد. بدین گونه است که همچون گذشته در تعامل مثبت با سایر فرهنگ ها، دچار تزلزل نشده و استقلال خود را پاس می داریم. البته پیرایش و تحول تکوینی زبان را نباید از نظر دور داشته باشیم. 11-. نکته دیگر این دیدگاه ظالمانه است که شعر را تنها بیان آرزوها و تمایلات سرخورده و به ثمر نرسیده بدانیم. گرچه در مقاطعی از زمان ملت ها و آزاد اندیشانِ تحت ستم خودکامگان از شعر برای بیان آلام بشری، یا تلطیف فضای خشن حاکم استفاده کرده اند. البته این هم خود جنبه دیگری از اهمیت سخن منظوم است. نباید فراموش کرد که گاه شعرهای آزادی خواهانه و حماسی و استقلال طلبانه به سرعت در جامعه انتشار یافته و تحرکات سرنوشت سازی را دامن زده اند. شعر خوب آیینه تمام نمای زیبایی ها و عبرت دهنده زشتی ها به زیبایی است، که از دل برآید و بر دل نشیند. به بیان مهدی روشن ضمیر در دیباچه دیوان شعر ترکی استاد شهریار: "به خاطر زیبایی ها است که بار گران زندگی را به دوش می کشیم و گرنه یک خور و خواب که به این همه عذاب نمی ارزد. آن که مفتون زیبایی است گرد زشتی نمی گردد و دلی که از ذوق و صفا لبریز شد، جایی برای کینه و جفا ندارد. این زیبایی ظاهر همچون رویای جوانی و بهار زندگانی در گذر است و تنها جمال معناست که می ماند و به دل بستن می ارزد. افسوس که هر چشمی به دیدن این زیبایی ها توانا نیست و ما در این سیر و صفا بیشتر مدیون هنرمندان هستیم. اگر باغبان هنر نبود احساسات لطیف می پژمرد و اگر احساسات لطیف نبود آدمی از ببر و پلنگ مخوفتر و خونخوارتر می شد." (البته بیان این صفت ها برای جانوران چندان پسندیده نیست) به حق که هنر ودیعه الهی است نزد بشر تا آتش اشتیاق وی را برای رسیدن به سرچشمه ی کمال و دل کندن از خور و خوابِ حال برافروخته دارد، هرچند خاکستر غفلت ها آن را پوشانده باشد. هنرمندان راستین از جمله شاعران این افروختگی را شعله ور می کنند و خاکستر غفلت ها را بر دامن واژگان به نسیم ترنم آمیز و مشک بیز کوی یار می سپارند. کیمیاگری می کنند تا عیار افزایند و گهر عرضه دارند. گوهری که در طینت آدمیان به امانت نهاده است آن عزیز. در پایان لازم است همت فردوسی پاکزاد، شاعر نژاده ایران زمین را پاس بداریم که با تلاش سی ساله خود حیاتی جاودان به زبان و فرهنگ فارسی فارسی زبانان عطا کرد. خدمتش مورد قبول درگاه الهی باد و روحش شاد.
در پناه حضرت حق تندرست و شادکام باشید. مظفر جوینی
25-2-1398 روز پاسداشت زبان فارسی و زنده یاد ابوالقاسم فردوسی


2