شعرناب

ارکان شناخت وزن شعر

با احترام به ساحت بلند شعر و ادب و هنر ایران زمین
و با سپاس از مدیریت محترم سایت ارزشمند شعر ناب و با عرض ارادت به محضر سروران، شاعران و اساتید گرامی.
مدتهاست موضوعی ذهن مرا بخود مشغول ساخته که منشاء آن غزل که اخیرا با عنوان "یادت بخیر" سروده ام. این مشغله را در اینجا و در قالب مطلب به اشتراک میگذارم. از اینکه شریک مشغله ی ذهنی این کمترین می شوید منت بارم.
قطعا عزیزان و اساتید گرامی به این مهم واقف اند که آشنایی با علم عروض و اوزان و ارکان عروضی مهمترین عامل برای سرایش یک شعر زیباست.
گاهی هنگام مطالعه در کتب و یا تحقیق در مقالات یا سایت های مختلف با نظرات گوناگونی در این باره مواجه می شویم. اما در هر صورت، خوانش درست شعر، تشخیص هجاهای کوتاه، بلند و کشیده و در نهایت تمیز ارکان مصاریع، عوامل شناخت وزن شعر می باشند. هرچند استخراج درست هجاها و قرار دادن آنها در جای درست، شاید راه حلی ساده و کافی برای سرودن یک شعر باشد اما موضوع اصلی ما شناخت و معرفی وزن یک شعر بصورت صحیح و دارای آهنگ میباشد. یعنی اینکه یک شاعر بتواند پس از سرودن یک شعر، وزن آنرا بخوبی بشناسد.
"عروض و قافیه" این دو واژه را اغلب در متون علمی ادبی، همراه و در کنار هم دیده ایم. اگر قافیه و ردیف را در شعر بشناسیم و مشخص کنیم، در واقع بخش مهم و قابل توجهی از آهنگ شعر را مشخص کرده ایم. به عبارتی، معیار و اساس سنجش آهنگ شعر را ردیف و قافیه بدانیم و از ردیف و قافیه شروع کنیم. شاید در ادامه ی مطالبم بتوانم پاسخ سوالِ ذهنِ شما- که، چرا از وزن سخن گفتیم اما به آهنگ رسیدیم؟! را بدهم. برای روشن تر شدن موضوع غزلی انتخاب و تقطیع میکنیم.
وزن غزلِ منتخب، طبق آنچه که در جزئیات ذیل، شرحا به نظر خواهد رسید هیچ ایرادی ندارد. اما به آهنگی که از خوانش ابیات این غزل به گوش آشنای شما مخاطب گرامی میرسد دقت کنید و آنرا با آهنگ وزنی که در انتهای غزل عنوان میکنیم مقایسه کنید.
غزل از بنده حقیر:
یادت بخیر اِی که مرا بُرده ای ز یاد
بر جان دوباره شعله یِ دلتنگی اَت فتاد
با وعده ای اگر چه که شادم نمیکنی
بیچاره دل به آتشِ قهرت بهانه داد
سوزانَد این شراره چنانم به گِردِ خویش
پروانه ایست دل که ز مِهرت تهی مباد
ای نازِ نوشخندِ تو گیراتر از شراب
مست از چه یی؟ که مِهر مَرا داده ای به باد!
آباد باد مُلک پر از آرزوی دوست
ویرانه ای به کلبه ی قلبم بنا نهاد
خط عروضی ابیات بالا.👇
"_ _ ل/ _ ل _ ل/ ل _ _ ل/ _ ل _"
مف عو ل/ فا ع لا ت/ م فا عی ل/ فا ع لن
ارکان را بر اساس یکی از اوزان سرایش غزل با ممیز سوا کردیم.☝️
رکن اول سه هجا. رکن دوم و سوم چهار هجا و رکن آخر سه هجا دارند که جمعا چهارده هجا در چهار رکن می باشند.
ل" علامت هجای کوتاه
_ " علامت هجای بلند
_ل" علامت هجای کشیده
اگر دقت کنیم، علائم عروضی این شعر با هجای کلمات شعر کاملا مطابقت دارند. مفهوم اینکه، این علائم با علائم وزن " مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" که در بالا مشخص شده کاملا مطابقت دارند.
اما آیا وزن را درست انتخاب کرده ایم یا خیر؟!
میتوانیم ادعا کنیم که وزن شعر ما درست است چون همه ی هجاها درست مشخص شده و بجا قرار دارند.
اگر ممیز ها را جابجا کنیم چه اتفاقی می افتد؟!👇
"_ _ ل _/ ل _ ل ل/ _ _ ل _/ ل _"
اگر این وزن و وزن قبلی را با ترازوی عروض بسنجیم هر دو با هم برابرند. ما علائم را تغییر ندادیم فقط ممیز را جابجا کردیم☝️. یعنی سه رکن اول چهار هجا و رکن آخر دو هجا دارند. همان چهارده هجا در چهار رکن با همان علائم ثابت.
گرچه این تغییرِ ممیز خللی در کمیت و سبک و سنگینی مصراع شعر ما ایجاد نکرد اما به نظر میرسد آهنگ شعر را تغییر داد. این تغییر را بر همان پایه و اساسی که در بالا ذکر کردیم انجام دادیم. یعنی در ابتدا با توجه به آهنگ قافیه وزن آنرا سوا کردیم.(ردیف و قافیه)
توضیح برای روشن شدن مطلب.👇
قوافی در شعر بالا به ترتیب عبارتند از:
ز یاد- فتاد- نِه داد- مباد- بباد و نهاد.
(بعضی از کلمات را با یک هجای اضافی نوشتیم تا با هم هم آهنگ شوند.)
که هر کدام از یک هجای کوتاه و یک هجای کشیده تشکیل شده و با علائم عروضی نشان میدهیم.👇
(مستحضرید که آخرین هجای هر مصراع، در هر حالت بلند محسوب می شود)
به این ترتیب وزن قافیه ی شعر ما بر وزن "فَعَل" با دو علامت " ل _" مشخص گردید.
اگر این دو علامت را به عنوان یک رکن مستقل از بین علائم خط عروضی شعرمان سوا کنیم، وزن شعر تغییر میکند.
"یادت بخیر ای که مرا برده ای ز یاد
بر جان دوباره شعله ی دلتنگی ات فتاد"
"_ _ ل _/ ل _ ل ل/ _ _ ل _/ ل _"
با این جابجایی وزن را به:
"مُستَفعِلُن مَفاعِلُ مُستَفعِلُن فَعَل" تغییر دادیم.
وزن جدید چطور؟! درست است یا غلط؟!
در وزن قبلی، رکن آخر "فاعِلُن" بود اما در این وزن "فَعَل" میباشد.
شاید اگر وزن جدید را بعنوان وزن شعرمان معرفی کنیم مناسب تر باشد چون آهنگ قافیه را بهتر میشنویم.
درست مثل این میماند که ما "ناصر" را که از دو هجای بلند "_ _" تشکیل شده است یکبار بر وزن "فَع لُن" بیاوریم و یک بار بر وزن "فاعل" هر دو درستند اما آهنگ ناصر بر وزن فاعل مناسب تر است.
(امیدوارم که با مثال ناصر دچار برداشت اشتباه نشده باشید. منظور این نیست که واژه ها ی شعر ما حتما همآوا با زیر و زبر افاعیل باشد. این امکان پذیر نیست.)
-مثالی دیگر با همان علائم اما وزنی متفاوت(ردیف و قافیه ای متفاوت)
با تضمینی از حضرت حافظ و کلامی از بنده:
"بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد"
دردا سوار عمر عنانم نمیدهد
_ _ ل/ _ ل _ ل/ ل _ _ ل/ _ ل _
"مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن"
ابتدا قافیه و ردیف را مشخص میکنیم
"نشانم و عنانم" قافیه، و "نمیدهد" ردیف شعر ما هستند که وزن عروضی انها را با علائم نشان میدهیم:
"نشانم نمیدهد"........ "ل_ _ ل/ _ ل _" بر وزن "مفاعیل فاعلن"
دو رکن مشخص شد.
مستحضرید که مثال دوم، بحر " مضارع مثمن محذوف" میباشد و مُقَدم است ارکان وسط(دوم و سوم) چهار هجایی باشند لذا سه هجا بعنوان رکن آخر و بر وزن فاعِلُن باقی میماند. به این ترتیب وزن مثال دوم عبارتست از:
"_ _ ل/ _ ل _ ل/ ل _ _ ل/ _ ل _"
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
"بختَز دهانِ دوست نشانم نمیدهد"
هم آهنگی بین آهنگ افاعیل و آهنگشعر بخوبی حس می شود.
این وزن و وزن غزلی که در بالا تقطیع کردیم در ترازوی عروض با هم برابرند. اما با آهنگی متفاوت. اولی با آهنگ "مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل" و مصراع "یادت بخیر ای که مرا برده ای ز یاد"
دومی با آهنگ " مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" و مصراع "بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد"
که این تفاوت به دلیل ردیف و قافیه متفاوت در اشعار بالا شکل گرفته است.
همانطور که در ابتدای عرایضم خواندید، نظراتمتفاوت است. بعنوان مثال: بنده غزلی از حضرت سعدی:
وقتی دلِ سودایی میرفت به "بستان ها"
بی خویشتنم کردی بوی گل و "ریحان ها"
را در جایی با وزن
مستفعل مفعولن مستفعل مفعولن
و در جایی دیگر با وزن
مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن" دیده ام.
یا گاهی یک رباعیرا با دو وزن متفاوت، در جایی با وزن "مستفعل مستفعل مستفعل فع" و در جاییبا وزن "مفعول مفاعیل مفاعیل فَعَل" دیده ام.
گر چه قاعدتا و بر مبنای علم عروض هیچ ایرادی نمیتوان به این اوزان نسبت داد اما منظور بنده این است که خود این اوزان هم هر کدام دارای آهنگ و لحن خاصی هستند که شاید به ما در انتخاب وزن درست شعر کمک میکندتا شاهد این دوگانگی نباشیم. اگر علم پایه و اساس کار است پس منشاء این دوگانگی چیست؟!
(نا گفته نماند، غزل سعدی دارای شانزده هجا و در بحر هزج سروده شده است. منظور بنده بیشتر اشعاریست مانند مثال بالا و شبیه آن که در بحر مثمن محذوف و امثال آن سروده شده است)
شعر کلامیست موزون و آهنگین که موسیقی منحصر به فرد خود را داراست. با آنکه فراگیری موسیقی را علمی، عملی و تئوری آغاز میکنیم اما نهایتا در هنگام شنیدن یک آواز و یا یک قطعه موسیقی فی البداهه، برای شناخت لحن آن، نمیتوانیم به هیچ داشته ای از قبل رجوع کنیم و برای آنکه پی ببریم در چه دستگاه و یا گوشه ای اجرا شده، ناگزیریم لحن موسیقی را درک و حس کنیم و این قابلیت جز با گوش دادن و شنیدنِ مکرر میسر نمی شود. مخلص عرایض بنده اینکه، وزن شعر همان آهنگ موزونیست که درست و فصیح میشنویم به شرط آنکه نخست به آهنگ ردیف و قافیه گوش کنیم.
آیا علم عروض فقط در خدمت قاعده و چارچوب شعر است یا با موسیقی شعر هم رابطه دارد؟
همه ی شما سروران و اساتید گرامی را به ایزد منان می سپارم و سپاسگزارم که شکیبایی کردید و خواندید.
🌹🍃🌹
(بنده موضوع این مطلب را آموزشی انتخاب کرده ام اما نه بدان جهت که آموزش داده باشم بلکه آموزش ببینم)


1