خاطرات مرد زحمت کش گویند روزی پدری سخت کوش مشغول بازی با موبایل خویش بود که ناگهان احساس کرد مثانه اش پر گرشته و دیگر او را یارای تحمل نیست . لذا همان طور گوشی بدست وارد توالت گشته و ..... بعد از اندکی با چهره ای عبوس از ان اتاقک خارج گشت حضار گفتند چه شده در جواب گفت : از قضا گوشی در چاهی فتاد جواب شنید ؛ خوب شد اسباب خود خواهی فتاد
|