شعرناب

مهارت

باران باريده بود بارها تصوير اين بد عنقي روبرويم نشسته است
من چه هستم بجز باران كوه خيلاي كه نباريده
تف توهين بر غروري كه ب موقع به تسكين بدل نماد


2