شادی مان کجاستشادی جان کجایی دقیقا کجایی؟ کجایی عزیزم؟تو بی من کجایی؟ این قسمت از ترانه محسن چاوشی عزیز رو تحریف کردم .چون به نظرم این روزها مردم بیشتر به جای عزیزشان یا رفیقشان نیاز به اندکی شادی دارند.چند روز پیش کلیپی را نظاره گر بودیم که پیرمردی با لباس محلی عربی همان دشداشه خودمان در حال رقص بریک بودند در کنار شاگردانشان البته.حرکات موزون دسته جمعی انجام میدادند.در حالی که لبخندی در گوشه ی لبم پیدا شد به این فکر کردم که چقدر خوب است یک مرد به سن و سال بالا برسد ولی دلش شاد باشد.برقصد ،بکوبد،بخندد و خوشحالی خود را به دیگران هم منتقل کند.در آن میان یاری رسید که چنان برجک ذوقمان را نشانه رفت که سکوت پیشه کردیم.گفت مردک خجالت نمیکشد با این وجنات و سکنات قر میدهد.اصلا مرد باید سنگین باشد. یعنی ازین سنگین تر خدا وکیلی با این شکمهای مملو از چربی دیگر جای سنگین تر شدن ندارند بعضی.😀.زمین زیر پای بعضی عزیزان میلرزد که من خودم چهارچنگولی به دیوار و در میچسبم که خانه روی سرم آوار نشد. حالا از مقوله ی اضافه وزن خارج شویم برسیم به اصل مطلب.واقعا چرا از شادی دیگران خجالت میکشید.با مردم سرزمینم چه شده است که شادی رخت بسته از میان دلهایشان و فرار را بر قرار ترجیح داده.از وضع مملکت که هیچ نگویم از قیمت پسته شب یلدا و آجیل و شیرینی و دلتان را کباب نکنم.لبخند سیری چند؟چرا در عزا فرو رفته اید؟چرا لباسهای تیره تان را در نمی آورید اصلا چه اشکالی دارد پدر پدربزرگتان صورتی بپوشد.خیلی هم شیک و مجلسی است .یا مادربزرگتان که سرخ آب سفیداب میزند چرا دندان میسایید.جمع کنید بساط غم غصه را .درست است خیلی زندگی سخت شده قبول دارم ولی هیچکس از نخوردن آجیل نمرده است.اما از فقدان شادی خیلی هامان زنده زنده مردیم. شاد باشید و به هم شادی را هدیه دهید. لبخند زیباترین نقاشی خداست گالری لبخندهای زیبایتان را برای همگان به نمایش بگذارید. شعله
|