رسالت شعر وشاعر (شاعری رسالت است ، و شاعر رسول زمان خویش است) ) شاعران ،دلبر ،عاشقانیهستند که عرفانی می بینند وعاشقانه می خوانند ودلیرانه وآرام می نویسند ومتصل میکنند قلبها را به بایدها، وتحمل نبایدها، وترمیم فطرت بشریت،چرا که شاعر واقعی متصل ومتوسل است به نیروی لایزال هستی. اگر سرودوشنود شعر برای سراینده وشنونده ملال آور باشد وبیهودگی زاید،سروده یا شعر نام نگیرد. ملال مربوط به پنج حس ظاهری است ،ولی بیهودگی،یا همان بی فایدگی در اشعار،مهمترین آفت می باشد وبه حوزه ی اندیشه ی فردی واجتماعی بر میگردد. تلفیق اندیشه واحساس در یک سروده وشعر ،گامی موثر در کمال ورشد ونیز پختگی آن است .زیبایی سخن بعنوان ابزار ومصالح ساختارهنری یک شاعر به مفهوم واقعی هنرمند است. یک شاعر واقعی بخوبی می داند که برای جریان داشتن انرژی حیات تفاوت در نوع نگرشها امری است زیبا وسبب تکامل،بنا بر این هر زمان شخصی ،شاعری و....متفاوت با او حرفی به میان می آورد،به واکنش سریع اقدام نکرده ،بخوبی گوش می کند ،ومطمئن است فرد مقابل از زاویه ایی متفاوت به صحنه می نگرد ،که توجه به آن منجر به تکمیل دانش او خواهد شد. بکار گیری از لغات ،تعبیرات،اشارات،کنایه های زیبا،تشبیهات ودیگر عناصر رایج میان مردم در بیان حق مطلب در شعر وسروده،نشان از تبحر وورزیدگی وتا ثیر گذاری سراینده است که الهاماتی به واقع از منبع زیبای جهان هستی وآفرینش در یافت می کند. تاریخ شعر مشخص ومعلوم نیست،شاید پیدایش آن ، از همان نجواها وزمزمه های عاشقانه وخا لصانه ی مادرا ن در دوران طفولیت بشر باشد که می سراید حرف دل را تا آرام گیرد قلب متلاطم طفلش در هیاهوی زمان ،که به آن در اصطلاح (لالایی )گفته میشود.دکتر دولتیار باستانی معتقد است:طفل تنها کلیت این زمزمه ها را درک می کند،این نجواهای شعر گونه (لالایی)چنان عمیق وبا احساس وعاشقانه واز باورهای مادر است که تنها احساس زیبای عشق بصورت ریتم زیبا وروح نوازی طفل را به فضای امن روحی هدایت می کند وبه او احساس آرامش واستراحتی جانبخش می بخشد،...شفای جسم وروح در دغدغه های جهان اطراف. این امر در بزرگسالان نیز بگونه ایی قابل لمس است،همه ی ما با تمام گویشها آشنا نیستیم ولی اغلب به سروده هایی گوش می دهیم ولذت می بریم که معنای آنرا نمی دانیم ولی لحن گویش ونوع ریتم آن بگونه ایست که منجر به ایجاد احساس خوشایند ولذت بخشی در ما میشود. ساختار سروده وشعر بر اساس قومیتها،نژادها،وفرهنگ و...متغیر است،وممکن است تحت تاثیر سیاست زدگی دورانها،عوامل فرهنگی ،اجتماعی،دینی وزیبایی شناسی قرار گیرد برای مثال :اشعار وسروده های حماسی،ملی ومذهبی در دفاع مقدس چنان بر خاسته از دل وجان وعرفان بود وچنان عاشقانه سروده میشد که قلبها را تلنگری بود بر بازگشت به فطرت پاک وناب الهی ، واینبود که بیداری جان می شد ونهایت ایثار در راه جانان،حقیقت عرفان ،(از خود گسستن وبه دیگران رسیدن واول وآخر از او وبه او رسیدن است) .حماسه ها خلق میشد با دستان خالی وقلبهای بیدار با رموزی که از نام مبارک حسین (ع)و مادر گرامشان در اشعار نهفته بود.خط نوشته هایی از(ش-س-م )آوینی که فتوحاتی در دل آغاز میکرد با ریتم موزون وعاشقانه در روایت فتح . و..اما شاعر!!...شاعر شوریده است وشور می آفریند ،شاعر هویتش معلوم است و،هویت سازی می کند،شاعر را ندیده می خوانیمش که بیداری فطرتها وبه خود برگشتنها را در اشعار خود زیبا وبی صدا فریاد می کند،شاعر واقعی وعارف و عاشق ،عشقی مقدس می آفریند وخود بیدار دل است وبیدار می کند دلها را.... از نظر فروید:تا ثیر شعر یاسروده ، از همان دوران نوزادی با نجواهای عاشقانه ی مادر(لالایی)آغاز میشود ودر دوران بزرگسالی جلوه ی خود را نشان می دهد .یک حس خوشایند وعاطفی وواقعی وقدرتمند و......... این حس بوجود خواهد آمد حتی اگر بیاد نداشته باشیم که چه برایمان سروده شده بود ومنبع این حس از کجاست؟.... در درمان بسیاری از بیماریهای روان پریشی از موسیقی درمانی ،شعر خوانی وبستگی به شرایط وتشخیص اینکه این پریشانی به دوران طفولیت فرد بر می گردد یا... از گفتارهایی به شیوه ی لالایی با ریتم وآهنگ آن ولحن دلنشینش ،...کمک می گیرند تا فرد به آرامش روح برسد مانند لالایی های حسین کوهی وسایرین که بارها تجدید چاپ شده است. پس در این چکیده نوشته ،... به تنها ،...ذره ایی از تاثیر شعر به مفهوم واقعی ،سروده وشعر...وبر آمده از یک دل عاشق واقعی ومتصل به الهامات منشاء هستی پی می بریم ،ومسئولیت شاعران عزیز وقدر تمند وبیدار دل در این میان بسیار ظریف ومحوری است. تاریخ شعر وسرودن کسی چه داند از کجاست؟ هیچوقت کشف واختراع نشد...بدنبالش رفتیم تا به نجوای های سوزناک حوا رسیدیم که برای هابیل وقابیل زمزمه می کرد از درد جدایی غمناکشان از یار وپرت افتادن وغربتشان از او ... شعری غریبانه در سرزمین دور....که در دناکترین شعر تاریخ ما از همین جا آغاز شد . فراموش نشود رسالت خطیر شاعری را ...چرا شعر می گوییم؟چرا شاعر شدیم؟هویت اصلی شعر وسروده ی ما چیست؟و... منبع: قسمتی از یک مقاله ی تحقیقی در باره ی بیماریهای سایکوسوماتیک (روان تنی)از حقیر (زهرا وفائی : پنجم آبانماه 1389)
|