شعرناب

چرا ؟

پشاپیش عذر خواهی می کنم از عزیزان باشخصیّت و بزرگوارانِ با ریشه و بزرگان و اساتیدی که این مطلب را با این مضامین می خوانند.
این روزها میل به بی بندوباری بین جوانان ما زیاد شده ، دختر و پسر هم ندارد و صد البته این شامل همه نمی شود و هستند جوانان متشخص و با اصل و نسبی که انسان از دیدن شکل زندگی ، اعتقادات و باورها و ارزش ها و نوع معاشرت شان کیف می کند .
تأثیر شبکه های ماهواره ای را امروزه می توان حتی بر روی بسیاری از بزرگان همانا ریش سپیدان و گیس سفیدان هم دید که با آه و حسرت زمزمه می کنند کجایی جوانی ....
یک عده چه در داخل یا از بیرون با شعار احترام به حریم خصوصی بدون آنکه حریم دیگر اعضاء جامعه و منافع ملّی و سرمایه های مردمی حفظ و آینده نیروی انسانی یک مملکت در نظر گرفته شود باعث رونق تفکرات باطل و ساختن دست آویز برای بی قید بودن قشر ناپخته و کم تجربه کشور می شوند.
این روزها تزریقِ باورها و تبلیغ برای استفاده کردن نوعِ خاصی از زندگی و دیکته نمودنِ آنچه از سوی یک کشورِ مهاجم هدف قرار می گیرد دیگر از طریق سخنرانی و روش های سنّتی و تاریخ گذشته صورت نمی پذیرد بلکه از راه فیلم و سریال سازی و برانگیختن مخاطب برای همزاد پنداری کردن با قهرمان داستان صورت می پذیرد گو اینکه آن مخاطب خائن به یک خانواده و یک با عرض پوزش فاحشه (فاحشه مرد یا زن) و تنها هدفش برآوردن نیازهای جنسی و مالی به هر شکلِ ممکن باشد.
نمی دانم چرا همیشه بسیاری از مردم ملّت ما باید گیرنده وسایل تاریخ گذشته و راه و روش های شکست خورده و سبک زندگی به بن بست رسیده ممالک دیگر باشد.
چه قدر خاک بر سر و فرومایه شده اند بعضی ها که با نخ پوسیده کشورهای وارفته ای که همواره حسرت داشتن تاریخ و تمدّن و فرهنگی چون ایران زمین را داشتند به ته چاه انحطاط و فلاکت می روند.
یک جای دنیا که موفقیّت های شخصی و حزبی و موفقیت های حکومتی بسیار وابسته است به رأی دهندگانی که پشت آن حزب قرار می گیرند به هر گروه و دسته ای با هر دیدگاهی قول حقِّ حیات و موجودیّت قانونی می دهند و امکانات لازم تبلیغاتی را برای به دست آوردن رأی آن قشر در اختیارشان قرار می دهند و فرق هم نمی کند که پیرو چه دیدگاه و نظریه و مروج چه فرهنگ فاسد و نامشروعی باشند و بعد همان ها می شوند مراد و الگوی مردمان غرب زده و کم ظرفیّتی مثل اغلب مردمان شرق و اینور و آنور و وسیله ای برای اینکه بگویند کلاس ما بالاست و این مسایل برای ما حل شده است.
به نظر بنده همانگونه که حکومت ها باید کارگزارِ تقسیم ثروت و درآمدهای یک کشور و نیز سربازانِ حفظ منافعِ ملّی و حقوق قانوی ملّت باشند بی شک باید قانون گذارانی چیره دست برای حفظ پاکدامنی و مدافعِ تمیز ماندن و امن بودنِ همه سویه کانونِ خانواده به عنوان پرورش دهنده نسل آتی کشور باشند.
به نظر بنده هر آنچه کانونِ خانواده را تهدید کند و نسل بعدی یک جامعه را فاسد و بی بند بار و بی قید و سرخورده باید از دامان کشور به وسیله فرهنگ سازی و نیز به کاربردن سیاست های کارشناسی شده زدوده گردد حال چه بدمان بیاد یا خوشمان بیاید.


2