پاشنه ی آشیل بین مستان یک نفر هم مست نیست هر که غیر از او بگویم هست نیست گر خیابانی قرق شد نیمه شب کوچه ی معشوق ما بن بست نیست سالک راهی، ولی من را ببخش این مسافر کش اگر در بست نیست فکرمی کردی که نارو می زنم باطن ِ من اینقدر هم پست نیست از چه راهی می توان تا تو رسید این مخاطب لحظه ای در دست نیست نقطه ی ضعفِ مرا فهمیده ای پاشنه ی آشیل من زین دست نیست 1390 شیراز
|