مرگ مرگ را در وجودم احساس میکنم ! مغزم را موریانه ها خورده اند و به مرز پوکی رسانده اند ... هیچ خونی درون رگهایم جریان ندارد و همچون زاینده رود خشک اند ... دیواره های قلبم ، تار عنکبوت بسته ست و نفس کشیدنم به مرز قطعی رسیده ست دیگر نه دمی دارم ، نه بازدمی ... دست و پاهایم بی حس و بی حرکت اند انگار جانی دگر در تن ندارم ... موهایم سپید و مجعد شده اند و لابلای شان گویی پرستوهایی لانه کرده اند ... میبینی ؟! من همان آدم دیروزم !! همان که عاشقش بودی ... حال ببین بدون تو چه بی روح و مرده ام ... کاش مرا ترکم نمیکردی که حال اینگونه چون خانه ای متروک نشوم ... آیا براستی من را امید زنده بودن هست ؟! #سامان_ایرانی
|