ماندناگر رفتيدوسط زندگي كسي كهپيش از رسيدن شمازير آوار يك رابطه مانده بود و نفس هاي آخرش را مي كشيد اگر فهميديد و باز هم خواستيد كه بمانيد كه بهش قول ماندن داديد و نويد روزهاي خوب آينده را اگر اشك هايش را با سرانگشتانتان پاك كرديد و گذاشتيداز دردهايش به شما بگويد اگر از زخم هايش برايتان تعريف كرد اگر هر قدر هم اصرار كرد و نرفتيد و سفت و سخت ماندين پاي ماندنتان با تمام بد قلقي ها و بدخلقي هايش اگر اگر اگر لطفا ديگر نرويد اين آدم مثل بيمار مبتلا به سرطان است كهبعد از كلي دست و پا زدن بيماري اش از بين مي رود و دوبارهمي فهمد معنيزندگي يعني چه و بي خيال نفس مي كشد تا اين كه به يكباره مي فهمد غده ي بدخيم لعنتي اش برگشته! و آن وقت است كه ديگر توان جنگيدن ندارد... و صبر مي كند و ذره ذره نابودي زندگيش را ميبيند! زندگي اين آدم ها هم بعد از رفتن شما آوارتر كه نه مي سوزد
|