تخت پادشاه،فریاد های خدا،بغض دون آندرس!جو نیوکمپ را تا حالا از نزدیک دیده اید؟من هم ندیده ام!سن سیرو چی؟ عه! من هم... ولی بارها از تلویزیون حسش کرده ام. دیشب قبل از اینکه بارسلونا در المپیکو سه تا گل از رم بخورد،شاید خودِ دی فرانچسکا هم فکر نمیکرد بچه گرگ هایش سه تا گل به بلوگرانا بزنند،حتی توتی هم فکر نمیکرد اندرس اینیستا دست هایش را به میله ی افقی نیمکت گره بزند و بغض کند و حرص بخورد،همان موقعی که مانولاس آن شکلی دون اندرس را به فکر خداحافظی کردن از فوتبال انداخت. توتی آمده بود پاپ کورنش را بخورد و برود،یک جورایی رودربایستی داشت،مثل همان روزی که به پرز گفت،شیر گرگ از قهرمانی اروپا خوشمزه تر است! لعنتی ها پستان های گرگ را ول کرده بودند چسبیده بودند به گردن ترشتگن. این غم و اندوه انگاری همه اش نبود،مثلا فکر کنید یک گله گرگ بریزند سرتان تکه تکه تان کنند بعد هنوز فردا شبش هم داستان مجزا داشته باشید. امشب با خودم گفتم مگر چند تا کامبک هرسال رخ میدهد؟دراز کشیده بودم و داشتم توی گوگل پرسه میزدم که چشمم به چیز عجیبی خورد،انگار یوونتوس هم قرار بود،دقه دلی سه تا گلی که اسپانیا به ایتالیا زد و نشد بروند جام جهانی را سر رئال دربیاورد همان طوری که المپیکو شاهد سلاخی یک ارتش اسپانیایی دیگر بود،شصت دقیقه سه گل!یک کامبک رویایی،بدون دیبالا،چند تا سوپر سیو از خدا! اصلا دلم میخواهد بوفون را خدا صدا بزنم،به کسی چه ربطی دارد؟ والا! عرض میکردم،چند تا سوپر سیو از خدا! اما خدا لعنت کند این انگلیسی ها را هرجا باشند دردسرند(منظورم آن یکی خداست)،پنالتی بد موقع،فریاد های خدا،جفتک های سی آر سون!گلوله ی سرخ انگلیسی وسط قلب خدا و رختکن و احتمالا اشک های خدا و از همه بدتر زیر طاقی آن مرد پرتغالی و در آوردن پیراهنش! این اتفاقات دیشب و امشب،بغض اینستا،دل بوفون،هیبت جورجو[جورجو کیلینی] و کمر مرا شکست. فوتبالی نباشید،فوتبالی بودن فقط وقت خوشحالیش قشنگ است،وقت بدحالی،خیلی بد است...خیلی. حتی بدتر از پنالتی مسی به آسمان بالای سر براوو،ساعت پنج صبح به وقت تهران! راستی فریاد های خدا ترسناک تر بود یا بغض های اینیستا؟ مرکز ثقل جهان کجاست؟تخت پادشاه یا خانه ی خدا؟ ابوالفضل رمضانی/یک شب قبل از آنکه شما بخوانید./
|