قلمنثربی نظم: سلام. میدانی خداوند یکیست و هر چیزی را فقط یکی افریده ست.گل توی پارک یا درخت وسط بلوار را خوب نگاه کن.فقط همان یکیست بعدا که قطعش کنند دیگر نیست.اگر درخت دیگر بکارند شبیهِ همان میشود ولی درخت قبلی نیست.دقت کن از هر چیزی شبیه ان را شاید پیدا کنی ولی خودش را نه. در بین انسان ها هم همین طور است هرچه قدر هم فلاسفه دلیل برای تناسخ بیاورند ما انسان ها خودمان بهتر میفهمیم که قبلا در دنیا نبودیم و این اولین و اخرین بار است که اینجاییم حالا صدتا دلیل هم میخواهد باشد. می دانی چرا خداوندی که به کعبه با ان عظمت قسم می خورد به قلم هم قسم میخورد با همان محکمی و شاید بیشتر. شاید چون او قلم را در ذات تک تک بندگانش گذاشته و وقتی قران را که قلم خودش است نازل کرده تمامی انسان ها را به تحدی خوانده که اگر میتوانید یک آیه مثل ان را بیاورید.چون خودش به اسرار قلم های تمام بندگان آگاه تر بوده و میداند آدم ها شبیه قلم یکدیگر نمیتوانند بیاورند چه برسد به شبیه قلم خودش. نهج البلاغه ی مولا علی ع و صحیفه ی سجادیه را که نگاهی بیاندازی می فهمی چه قدر قلم پدربزرگ و نوه با هم فرق دارد با این که اصل یکی است. بلکه همه ی انسان ها قلم دارند و همین قلم نشانه ی ذات آنهاست. پس نمی شود قلم کس دیگر را برداشت یا حتی به امانت گرفت چون با روح تو هیچ شباهتی ندارد و خنده دار تر از پوشیدن پوتین سربازی با کت و شلوار دامادی میشود. البته فقط خنده دار بودن مطرح نیست بلکه باعث می شود رنگ روحت را از بین ببری و قلمت را گم کنی. از خودت که حتما دختر بچه بودی شروع کن.حتما در رویاهای دختر بچه ها یک مرد رویایی که شب ها را به خیالش صبح کردی وجود دارد و چه قدر صبح ها به او صبح بخیر گفتی و بعضی وقت ها شاید دعوایش کردی. اصلا امکان ندارد ما خودمان را در لباس عروس ندیده باشیم و با ناز و ادا در توهم های قشنگمان نرقصیده باشیم. همین سریال های تلویزیون خودش عالمی دارد. یادت می اید چه قدر در نقش دختر جوان قصه غرق می شدیم. مریم تصمیم نهایی من و مریم در پناه توی قدیم تر ها.چه قدر برای کارهایش حرص می خوردیم و با موفقیت هایش ذوق می کردیم. یا وقتی آدم های باکلاس فامیل روبرو میشدیم چه بادی به دماغ می انداختیم خلاصه تر کنم.اگر بین همین 9 تا 12 سالگی مان بگردیم آنقدر موضوع هست که فقط ما بدانیم و مال قلم خودمان باشد که به هیچ کس شباهتی ندارد و فقط مال خودمان است. قلم حتی مثل اثر انگشت نیست که احتمال تکرارش باشد چون هر کس در زمان و مکانی زندگی میکند که هیچ کس با خیالاتش در او شریک نیست. هرچه مالِ خودت هست بردار و مال بقیه را بریز دور ان وقت رنگ قشنگ قلمت را می بینی و قلم تو همیشه تو را صدا میزند. کسی که میخواهد قلم خودت باشی #مرضیه_سادات_هاشمی #نه_به_سرقت_ادبی #قلم-خودت_فقط
|