نگره و نقد کوتاهی بر شعرِ شاعر کورد اثرِ بانو نرگس طویلی سلام و درود به همه ی اعضای سایت نُخُست،شعرِ خانم طویلی: زیر لب زمزمه کرد: وای روشن شده است آتشِ سردِ دلِ شاعرِ کورد؟ وَه چه افکارِ پریشان که نصیبِ دلِ آن شاعره یِ زیبا شد نکند طوفانی نکند وای دِلَش راست بگوید اینبار ___________________________________ خُب نخست اینکه: نگره داشتن و واگویه ی یک مطلب، یک سروده و یا هر موضوعی و سمت و سو را به قومیتها بُردن و از جنسِ خودشان اظهار نمودن یک هنر است بالواقع( تابویِ عینیت یافته ای که بُتِ آن را باید دوباره ساخت و دوباره شکست تا عادت و همگرایی و معمولش اعمال گردد) سخنِ شاعره ی گرامی،آوای نسلهای سوخته ی دهه ی شصتیست که چندیست در محافلِ اجتماعی و ....سوژه گشته و هر روز هم سرکوفتشان هویداتر میشود. این اثر را من بسی محکم تر و دارای حسی پراگماتیسم و نوستال بنظرم آمده است. مشقِ عشقهایِ نارسِ مرزِ پختگی ، آن تردیدها و دل افسردگیها که شعله ای روشن کرده است امیدی برافروخته است بقولی: اُجاقی،رخشانتر نموده است حسی به این زیبایی و آهنگین که انتهایش را باید در سرستونهای آپادانا و نقش برجسته های بیستون مکاشفه نمود، خود نمود امید و عشق و آینده است. البته در این بین،پریشیدگی و ناهمواریهایی نیز بر مسیرِ ناپایدارِ خواسته یِ نگارنده ( با تعمیمی به کُل) قطعا بر سر راه است، بوده و خواهد بود.که تنها بزرگترین آیه ی آفرینشش(عشق) جلودار آن خواهد بود. عشقهایِ ماوراییِ آغشته با زمانِ خودشان که تنها شاید در قصه ها و متلها و افسانه هایِ مکتوب و مشروحی که سینه به سینه از زبانِ پیرزنهایِ الفت،بیان گشته اند بتوان دید ( ترسیمِ خسروها و فرهاد ها_ رامین ها و وامق ها با شیرین و لیلی و ویس و عذرا و و و ) در خیالاتِ گنگِ در پستو مانده مان در حقیقت ندایِ نالانِ دردهایِ سربرآورده یِ نسلهاست. که چنین پراهمیت جلوه داده شده اند بامهر_ نگره یِ کوتاهی بر "سروده ی شاعرکورد" اثر بانو نرگس طویلی توسط عیسی نصراللهی۹۶/۱۲/۲۷
|