اگر شعر نو میگویید بخوانیداگر شعر نو میگویید بخوانید چندیست بر آن شدم مقاله ای در زمینه شعر نو بنویسم.. اما گستردگی موضوعات باعث شد به ذکر خلاصه ای از مهمترین سرفصل ها اکتفا کنم.. و مخاطبان خود را کسانی قرار دهم که شعر نو می سرایند.. نه برای تفنن که اگر چنین باشد صرفا یادداشت های شخصی ست و جای آن دفتر خاطراتشان است . اما اگر قصدشان جذب مخاطب است و هدف والاتری را در سر می پرورانند پیشنهاد میکنم این مطلب را مطالعه کنند.. ادبیات به دلیل پیوندی که با عواطف دارد از حوزه تخصص خود دور مانده و بسیار طبع آزمایان پا به این میدان میگذارند و دیر یا زود از یادها می روند. نوابغ این عرصه به پشتوانه آموزه های علمی خود فراتر از زمان رفته اند و دست به نو آوری و ایجاد سبک زده اند.. که بحث درباره سبک خود حدیث مفصلی ست قصد بنده از این مقاله یادآوری پیش زمینه علمی ست که یک شاعر باید آنها را بداند چراکه الفبای شعر محسوب می شود و اگر کسی بدون دانستن این بدیهیات دست به سرودن میزند بهتر است دست نگه دارد. شعر نو سرودن از دیدگاهی سطحی بسیار آسان به نظر می رسد. چرا که شاعر دغدغه وزن و قافیه را ندارد. شاعرانی که شعر نو می سرایید آیا با وزن عروضی شعر فارسی آشنا هستید.. اگر شما فکر می کنید شعر نو رهاورد روابط ایران با کشورهای اروپایی ست و سرمشق آن ترجمه های متون غربی ست که از زمان مشروطه آغاز شده حق با شماست و بدون آشنایی با عروض فارسی شعر بگویید آیا می دانید پیش از نیما هم شعر نو سروده می شد مانند بانو شمس کسمایی می کنم قافیهها را پس و پیش تا شوم نابغه دوره خویش (ایرج میرزا) اما آنچه ما به نام شعر نیمایی میشناسیم حاصل تطور شعر فارسی در طی قرن هاست.. شعر نو ادامه شعر کلاسیک است و محصول زمان ماست شعر نیمایی وزن و قافیه دارد .. در یک بحر سروده می شود و هر پاره از شعر در حکم مصرع محسوب می شود وزن هجایی در آن رعایت می شود به شعر زیر نگاه کنید: می تراود مهتاب- {می درخشد شبتاب} (فاعلاتن فعلن ) نیست یک دم شکند خواب به چشم کس ولیک ( فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) غم این خفته چند ( فعلاتن فعلن) خواب در چشم ترم می شکند(فاعلاتن فعلاتن فعلن) از دیگر عوامل ایجاد موسیقی لفظی استعمال واج آرایی، تکرار، اشتقاق ، و... می باشد به سایت جالبی برخوردم که با ارائه نرم افزاری وزن شعر را به شما می دهد: http://www.prosody.ir/index.php?option=com_wrapper&view=wrapper&Itemid=29 شعر خود را با این معیار بسنجید آیا موسیقی عروض در آن رعایت می شود؟ اگر با عروض و قافیه آشنا نیستید حتما آن را یاد بگیرید. کتاب -" آشنایی با عروض و قافیه " دکتر سیروس شمیسا - می تواند به شما کمک کند. لینک زیر آموزش مختصری از این کتاب است http://jump.fm/YPYNO http://www.2shared.com/file/12557938/251255c6/Arooz_Va_Ghafieeh_Masoodi_Far_.html اصلی ترین عامل شعر ، و وجه تمایز آن با نثر را خیال می نامند.. خیال کلام را تصویر گونه می کند دکتر شفیعی کدکنی می گوید: شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد." "شعر فشرده ترین ساخت کلامی است". یعنی شعر طوری است که وقتی شاعری شعرش را می سراید، کس دیگر نمی تواند آن را ادامه دهد تصویر سازی .. ایجاز ...استعاره ها و کنایات..ایهام.. استفاده بجا از مجاز ها..تضاد جناس.. و بسیاری صنایع دیگر از لوازم لاینفک شاعر است..و در زیبا سازی کلام نقش اساسی دارند. شاعر نباید کلام را خام و نپرداخته ارائه دهد.. گاهی فکر می کنیم استفاده از کلماتی ثقیل یا کلماتی که در زندگی روزمره کمتر به کار میرود نوشته ما را تبدیل به شعر میکند. شاعر باید ذهن مخاطب را درگیر کند و به او نیز اجازه دریافت دهد چراکه همین کنکاش و کشف است که لذت را در مخاطب ایجاد میکند. با صنایع ادبی آشنا شوید که در مقوله های : بدیع ، بیان ، معانی می گنجند. مرز بین شعر نو و نثر بسیار ظریف و حساس است و به سادگی شاعر دچار لغزش می شود اگر شعر شما فاقد موسیقی و صنایع ادبی ست اطلاق واژه شعر بر آن صحیح نیست در ادبیات کلمه مترادف وجود ندارد و هر کلمه بار معنایی خود را دارد. شاعر در گزینش کلمه هدف خاصی را دنبال میکند سعی کنید به شعر خود پیکره بدهید.. خاطرات خصوصی شما شعرتان را دارای تاریخ مصرف می کند و مخاطبانتان را محدود.. فراتر از مرز شخصی خود بیندیشید خود را نقد کنید و شعر هایتان را شرح دهید آیا اثر شما این قابلیت را دارد.. برای رسیدن به نو آوری ابتدا تقلید کنید.. ما سبک شاعرانی چون اخوان ثالث.. سهراب سپهری .. شاملو .. را به ترتیب با بزرگانی چون سعدی و فردوسی... حافظ... خاقانی مقایسه میکنیم آیا می توانید سبک شعر خود را بیابید؟ آنچه بنیادی ندارد فرو خواهد ریخت.. اگر در خود این ذوق هنری را یافته اید استعدادتان را به راه صحیح هدایت کنید... دانستن فنون ادبیات از مستلزمات کار شماست. آنچه ازان سخن به میان رفت شعر در معنای قالب نیمایی بود .. شعر نو به شاخه های متعدد تقسیم شده.. که اصلی ترین آن: شعر آزاد : همان شعر نیمایی ست که تعریف آن گفته شد .. مانند سبک شاعرانی چون : نیما، فروغ فرخزاد، اخوان ثالث،سهراب سپهری شعر سپید : شعری که وزن ندارد و کلام از موسیقی طبیعی برخوردار است .. وکلامی مخیل است : یکه تاز این قالب که موفق بوده احمد شاملو ست و موج نو : نام موج نو را شخصی به نام فریدون رهنما با وام گرفتن از سینمای نوی فرانسه بر این گونه شعری نهاد ..اغلب هواداران این شعر مبتنی بر فلسفه هنر برای هنر تاکید دارند.. شعری بی وزن و موسیقی ولی مخیل با ابهامات و پیچیدگی های مخصوص به خود.. این قالب زیاد مورد توجه قرار نگرفت. تنها احمد رضا احمدی را می توان نام برد که با سرایش "طرح" تاثیر فراوانی داشت. نقطه آغاز این نوع شعر فردی به نام تندرکیا بود با انتشار بیانیه ای با عنوان " جنبش ادبی شاهین" به دلیل تعدد منابع از ذکر آن خودداری میکنم.. در آینده سعی خواهم کرد مطالبی درباره صنایع نامبرده به صورت مشروح در وبلاگ قرار دهم. منبعوبلاگ تخصصی زبان و ادبیات فارسی
|