شعرناب

دیدار با فقر!

مرا با فقر دیداری کهنه بوده است.کهنه،به همان کهنگی دیدار مادرم.به همان کهنگی خطوط چهره و چین‌های ژرف پشت ابروان پدرم.به ژرفای آن نگاه پیر و روشن.
بااین همه دیدار سیمای مادر و پدر،حالت‌های گوناگون آن هرگز برای انسان کهنه و خسته کننده و تکراری نمی‌شوند.
شاید کهنه بشوند،اما تو نمی‌توانی چشم از روی مادرت و فقر برداری.
تو از اویی و او تو را به جهان داده است.
تو و او دو جزء یک ترکیب هستید.
#برشی_از_یک_کتاب 📚
دیدار_بلوچ
محمود دولت آبادی


2