شعرناب

آی عشق

آی عشق! در ویرانه، خیمه نزن. بعد از سال ها صحرا گردی، باید دانسته باشی که در کویر، گَوَن میروید. اگر در سینه سوخته ای بنشینی، می ارزد که، خانه اش ویران شود!. نبودنت هم، بخانه خرابی دل می ماند.
از خداوند خواسته ام، دو چیزم را از من نگیرد، شب زنده داریها، و، دیوانگی هایم را...
گل همیشه بهارم. به تو نمی رسیدم اگر، سرمای زمستان را ندیده بودم. زمان گذشته و همه چیز عوض شده، بیچاره من که ،گرفتار بودم و، عوض نشده ام.
میخواهم فریاد بزنم و بگویم:« آی عشق! زمانه عوض شده، چون باد هرزه نباش، برای هر نالایقی نخوان.
عباس عابد ساوجی
21/10/1396


2