ساختمان رَوِی،قافیه، ردیفبعضی از اصطلاحات شعری و اجزاءشعر سخن بر دو گونه است نثر و نظم نثر : سخنی که وزن و قافیه ندارد و ساده و روان بیان شود . اینگونه مطالب را منثور گویند . نظم : سخنی که دارای وزن و قافیه باشد .به متـنی که بصورت شعریانظم باشد منظوم گویند . منظومه : به داستانی که به صورت شعر نوشته شود منظومه گویند . وزن : آهنگ خاصی را که در تمام مصراعهای یک شعر یکسان است{ وزن }شعر گویند .حرکت کلی و اهنگین کلماتست سبب نوعی موسیقی در گوش میشود. مطلع : اولین بیت غزل و قصیده را مطـلع گویند که باید دو مصراع آن یک قافیه باشد . مقطع : آخرین بیت غزل و قصیده را مقــطع گویند . تخلص : نامی که شاعر در اشعارش خود را با آن معرفی می کند . ( یونس ) به نماز غم اقلیم تو زنده ست/ ای ایه ی هر صبح و عشا وِرد زبانم هر گنج سعادت که خدا داد به ( حافظ )/از یمن دعای شب و ورد سحری بود مصـــــراع : حد اقل سخن منظوم را مصراع می گویند . یک نیمه از یک بیت شعر . بـــــــیــت : حد اقل شعربیت نامیده می شود . ( دو مصراع از شعر )هر بیت دارای دو مصراع می باشد . ...................................................................................... قافــــــــــیه : کلمه ای که قسمتی از آن در پایان ابیات یا مصراع ها تکرار گردد : کنون که در چمن آمدگل از عدم به وجود/بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود روی : آخرین حرف اصلی قافیه که مدار قافیه می باشد . ردیف : یک یا چند کلمه مستقل و مشابه که در آخر مصراعها یا ابیات پس از قافیه بیاید . شعر ردیف دار را مردف گویند . مرغ عشقم بسته در دامم هوایی نیستم/ در قفس تنهایم و فکر رهایی نیستم ای بهشت آرزو گرخار نا چیزم ولی/ دل به مهرت بسته ام فکر جدایی نیستم کلمات هوایی . رهایی و جدایی قافیه حرف ( الف ) در کلمات هوا . رها و جدا روی و کلمه (نیستم ) ردیف می باشد . ............................................................................. چنانچه اشتباه تایپی داشتم عفم کنید.........................13
|