شعرناب

کمی با ادبیات

کمی با ادبیات....
وقتی در مورد شعر ایران و یا بهتر است بگوییم شعر فارسی می‌خواهم بنویسم همیشه اولین چیزی که مرا می‌آزرد این است که در دوره‌ای معاصر گشته‌ام که‌ پر از آدم‌های دروغگویی است که متاسفانه جریان‌های شعری را هم در دست دارند و به خیال خودشان چیزی از فرهنگ‌ هم در درک و فهم نوشته‌هایشان هست!
یعنی همگی خیال می‌کنند فقط یک فیل بر روی کره زمین وجود داشته و آنها از خرطومش هم نه بلکه از ماتحتش بر زمین افتاده‌اند و فقط حرف٬حرف این نجبازادگان خیالی ادبیات است.با بلغور کردن چهارتا اسم خارجی و اسم بردن از چند صفحه از هنر و‌ یا بخشی از فلسفه به خیال خود توانسته‌اند مسائل تئوریزه‌ای را در بخش قابل توجهی از ادبیات گسترش دهند.
مثلا هنوز بسیاری از ادیبان ایرانی فرق بین کلمه های ترس و اضطراب و وحشت و نگرانی و هراس را نمی‌دانند،ولی به وفور از این کلمه‌ها که هر کدام مفاهیم خاصی را به دنبال خود دارند را به اشتباه به کار می‌برند!
شما اگر می دانید لطفا بگویید چیست!؟
علی غلامی


1