تعریفی اجمالی از جوانی.جوانی همچنان که معروف است نه تنها آغازِ بلوغِ جنسیِ یک انسان بلکه دروازه ورود به دنیائی نو با نگاهی وسیع تر و در اوجِ شکوفائی و باروری در همه زمینه هایِ مربوط به دنیا ، معنا و معاشرت است. جوانی یقیناً باید در شرایطِ ایده آل نقطه آغازِ شکل گیریِ هویّتِ حقیقی و سنجیده و متفکرانه و اندیشمندانه و بینش گرایانه یِ یک انسان باشد و دورانی که آدمی پس از پشت سر گذاشتنِ مراحلِ کنجکاوی و آموزش و یادگیری و کسبِ تجربه و امتحان نمودنِ مواردِ مختلف و آنچه به درست ترین شکلِ ممکن جهتِ کشفِ استعدادها و فابلیّت ها بر سرِ راهش قرار می گیرد تصمیماتِ اساسی و انتخاب هایِ آگاهانه ای را برایِ زندگیِ شخصی و معرفّی شخصیّتِ فردی اتخاذ می نماید. جوانی دوره مابینِ وابستگی در حدِّ زیاد به والدین و محیطِ خانواده و نیز استقلال در حدِّ زیاد از آنها و نقطه یِ شروعِ شکل گیریِ هویّتِ اجتماعی و آینده یک شخص به عنوانِ فردی از اعضاءِ یک جامعه می باشد. جوان دارایِ روحیه باطراوت و پر از تازگی و شادابی و انگیزه و انرژی می باشد و مساعد است در صورتِ وجودِ امکاناتی مناسب داشته هایِ خود را برایِ به حرکت درآوردنِ هر چه سریعترِ چرخِ امور در زمینه هایِ مختلف ، متناسب با استعدادهایِ باالقوّه اش هزینه نماید. جوانی برهه ای از زندگیِ انسان است که بیشترین پتانسیل را از لحاظِ قوایِ جسمی و فکری داشته و در نقطه اوجِ قابلیّت هایش قرار دارد و آماده است بنابر علایقش جهت گیری و واردِ اجتماع شود و مطابق با اصول و خط و مشیِ رایج ، حرکت سویِ مشارکت در امورِ جامعه اش را آغاز کند. جوانی فرصتِ مغتنمی است که اگر درست مدیریّت شده و تصمیماتی سنجیده و خردمندانه در آن اتخاذ گردد زندگیِ یک فرد را تا پایانِ عمر سرشار از موفقیّت و کامیابی و سعادت می کند. بدیهی است که هر چه بسترِ مساعد تر و زمینه ها برایِ حرکت کارشناسی شده تر و هدفمندتر از لحاظِ بالا بردنِ سطحِ زندگی و ارتقاعِ در زمینه هایِ فرهنگی و هنری و علمی و اقتصادی و سیاسی و نیز همه زمینه هایِ مربوط به یک کشور در راستایِ منافعِ عمومی یک جامعه باشد چرخِ پیشرفتِ آن ملّت با کمک این جریانِ تازه نفس و کارآ و پر قدرت سریعتر به پیش رفته و رشدی همه جانبه سمتِ کامیابی و افتخار ، ممکن و میسر خواهد گردید. جوان در نقطه اوجِ حساسیّت برایِ اتخاذِ تصمیم گیری هایِ گوناگون و انتخاب هایِ رنگارنگ در زمینه هایِ مختلف قرار دارد و از این لحاظ جوانی برهه حساسی در زندگیِ انسان است و می تواند تا حدِّ زیادی شکل و نحوه یِ زیستن تا پایانِ عمرِ یک فرد را تحت الشعاع قرار دهد. جوانی همچنین برهه ای است خطر ناک جهتِ جذبِ یک فرد سمتِ دام ها و تله هایِ آلوده و آنچه بسیار جذاب و اغوا کننده ساخته و پرداخته می گردند که شخص تا آن زمان به دلیلِ قرار داشتن در نظارتِ دقیقِ خانواده و اطرافیان از آنان دور بوده است. جوانی همچنین نقطه اوجِ احساساتِ غریزی و جنسی بوده و در صورتِ ناآگاهی در مواجهه با این پدیده یِ بسیار قدرتمند و کسبِ ننمودنِ قابلیّتِ کنترل و ارضاء نشدنِ آن به شکلی منطقی و به مقدارِ لازم ساعاتِ زیادی از وقت و نیز انرژیِ بسیاری از فرد را در این برهه به خود اختصاص داده و سببِ از دست رفتنِ فرصت هایِ زیادی از او می گردد. غریزه یِ جنسی و به طورِ کلّی پرداختن به امورِ لذّت بخش آنقدر در این سن قدرتمند است که می تواند یک فرد را وادار نماید تمامِ توجّه اش را به این بخش اختصاص داده و از کارها و امورِ دیگر به نفعِ او بگذرد و به دنبالِ ارضاءِ خواسته هایش باشد. مسلماً هر چه ناآگاهی در این موردِ خاص بیشتر و این موضوع برایِ یک جوان ناشناخته شده تر باقی بماند ، مهارناپذیرتر و قدرتمندتر بوده و بیشتر او را اسیر و مشغولِ خود داشته و به جهتِ جاذبه هایِ شدید و اغوا کننده اش ساعاتِ بیشتری از اوقاتش را به خود اختصاص می دهد. انسان در سنینِ جوانی همچنین تمایلِ شدیدی به اثباتِ خود دارد و به همین دلیل بسیار به ندرت مخصوصاً اگر شیوه و روشی درست استفاده نگردد و روابطی دوستانه بنیان نشده باشد راهنمائی ها و هدایت هایِ حتّی نزدیکان او را منزجر و منفعل می کند و البّته در چنین وضعیّت و برهه ای که زمانِ تصمیم گیری هایِ حساس برایِ آینده اوست و نیز در نقطه اوجِ تأثیر پذیری از محیط (به علّت ساختارِ جدیدی که یک فرد پس از سال ها زندگی در محیط خانه و خانواده با آن روبه رو می گردد و مسلماً برایش از جاذبه هایِ فوق العاده ای برخوردار است و صحنه ای که کنجکاوی هایِ بی حد و حصرش را ارضاء نماید.) قرار دارد چنین خصوصیّتی بسیار مخاطره آمیز و آسیب زننده می باشد. به همین دلیل نقشِ والدین و خانواده در دادنِ آگاهی هایِ مفید و سازنده به شکلِ درست و فرم دادنِ شخصیّتِ کلّی او آنچنان که به تشخیصِ حقیقیِ سره از ناسره رسیده و نحوهِ انتخاب کردن و طرزِ استفاده از خرد و دانش و تجربه را با معیاری صحیح قبل از اینکه فرزند به سنِ جوانی برسد بیاموزد. همچنین نقش خانواده در نساختنِ سلول بسته برایِ کودک و قرار ندادنش در عطشِ شدید و پدید آوردنِ آزادی هایِ نسبی و کنترل شده برایِ فرزند در دوارنِ کودکی آنچنان که محیط را هم درک کرده و با جامعه مستقیم و ملموس آشنا شده و وارد آن گردد و در حرکت هایِ اجتماعی شرکت کند و حتّی کنارِ خانواده با خطرات و دام ها مواجه شود مهم و اساسی است. نیز نقشِ سیاست گذارانِ جامعه در هنگامِ ورودِ یک شخص در چنین سنی در محیطِ اجتماعی و به نمایش درآوردنِ بهترین و زیباترین گزینه ها برایِ انتخابِ او بسیار بیشتر حائزِ اهمیّت می باشد. جوان همچنین اوجِ طغیان و سرکشی است و بسیار مشتاق است چهارچوب ها را بشکند و متفاوت بوده و جلبِ توجّه کند و در صورتی که این خصیصه درست هدایت شود می تواند بسیار هم مفید و پدید آورنده حرکت هائی نو و متفاوت و ظهورِ ابتکار عملِ یک فرد در چنین سنی باشد. در صورتی که فضا برایِ ابراز و ظهورِ استعدادها و خلاقیّت ها در یک جامعه بدونِ هیچ محدودیّتی برایِ افراد باز باشد ، سنِ جوانی بهترین برهه ای است که محصولاتی جدید از انسان به معرضِ نمایش درآمده و قابلیّت هایِ شگرفِ او تجلّی یابد. پایان.
|